مدل ۷S مکنزی یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیل و بهبود سازمان است که به شما کمک میکند تا تمام بخشهای کسبوکار خود را بهصورت هماهنگ بررسی و بهینه کنید.
در این مقاله از آکادمی کسبوکار پاکراه، شما با اجزای مدل ۷S، تفاوت آن با سیستمسازی، کاربردها، مزایا و محدودیتها، و نمونههای عملی آن آشنا میشوید تا بتوانید سازمان یا کسبوکار خود را به سطح بالاتری از هماهنگی و کارایی برسانید.
اگر در طول مطالعه سوالی برایتان پیش آمد، حتماً در کامنتها با ما در میان بگذارید.
مدل 7S مکنزی چیست؟
مدل 7S مکنزی یک چارچوب مدیریتی است که کمک میکند تمام اجزای حیاتی سازمان بهصورت هماهنگ بررسی شوند تا عملکرد سازمان بهبود یابد.
این مدل هفت عنصر کلیدی دارد که هر کدام با حرف S شروع میشوند:
- Strategy (استراتژی): برنامه و جهتگیری کلی سازمان برای رسیدن به اهدافش،
- Structure (ساختار): نحوه سازماندهی افراد و بخشها در سازمان،
- Systems (سیستمها): فرایندها و روشهایی که کارها را پیش میبرند،
- Skills (مهارتها): توانمندیها و قابلیتهای کارکنان،
- Staff (نیروی انسانی): افرادی که سازمان را تشکیل میدهند و نحوه مدیریت آنها،
- Style (سبک مدیریت): نحوه رهبری و فرهنگ سازمانی،
- Shared Values (ارزشهای مشترک): ارزشها و باورهایی که سازمان را متحد نگه میدارد.

به طور خلاصه، مدل 7S مکنزی نه تنها ابزار برنامه ریزی و بهبود سازمان است، بلکه نقشه ای برای مدیران فراهم میکند تا همه اجزای سازمان را به شکل یکپارچه مدیریت کنند و عملکرد بلندمدت و پایدار ایجاد نمایند.
تصور کنید یک فروشگاه آنلاین دارید. حتی اگر محصولات فوقالعادهای داشته باشید، اما استراتژی مشخص، ساختار سازمانی مناسب، سیستمهای کارآمد، مهارتهای کافی کارکنان، مدیریت درست، فرهنگ سازمانی مثبت و ارزشهای مشترک نداشته باشید، کسبوکارتان به مشکل میخورد.
وقتی همه این ۷ عنصر هماهنگ شوند، فروشگاه شما میتواند بهصورت روان و مؤثر عمل کند و تجربه خوبی برای مشتریان ایجاد نماید.
تاریخچه مدل 7S و آشنایی با خالق آن
مدل 7S در دهه ۱۹۷۰ توسط دو مشاور برجسته، تام پیترز (Tom Peters) و رابرت واترمن (Robert Waterman)، در شرکت مشاوره مدیریتی مکنزی طراحی شد. مکنزی (McKinsey ) یکی از مشهورترین شرکتهای مشاوره مدیریت در جهان است که در زمینههای استراتژی، سازماندهی، و بهبود عملکرد سازمانها فعالیت میکند.

چرا این مدل به ذهنشان رسید؟
پیترز و واترمن متوجه شدند که بسیاری از سازمانها فقط روی استراتژی و ساختار تمرکز میکنند و جنبههای انسانی، فرهنگ و مهارتها را نادیده میگیرند. این نگاه محدود باعث میشد حتی بهترین برنامهها نیز شکست بخورند.
بنابراین تصمیم گرفتند مدلی ارائه دهند که تمام عناصر کلیدی سازمان را بهطور همزمان در نظر بگیرد و نشان دهد هماهنگی بین این عناصر برای موفقیت سازمان ضروری است.
بررسی جامع اجزای مدل 7S مکنزی
برای درک کامل مدل 7S مکنزی، ابتدا لازم است با هفت عنصر کلیدی آن آشنا شویم. این عناصر نشان میدهند که یک سازمان موفق تنها به استراتژی یا ساختار محدود نمیشود، بلکه هماهنگی و توازن میان تمام اجزاست که عملکرد پایدار و رشد مستمر را تضمین میکند.

1. استراتژی (Strategy)
استراتژی مسیر و نقشه راه سازمان است که مشخص میکند چگونه میخواهد به اهداف بلندمدت خود برسد و مزیت رقابتی ایجاد کند.
استراتژی نه فقط شامل اهداف کلی، بلکه شامل برنامهها، تصمیمها و روشهای عملیاتی است که سازمان برای موفقیت در بازار اتخاذ میکند.
- استراتژی مشخص میکند کجا میخواهید بروید و چگونه میخواهید آنجا برسید،
- بدون استراتژی روشن، منابع سازمان پراکنده میشوند و تصمیمگیریها ناسازگار خواهد بود،
- استراتژی باید با دیگر عناصر مدل 7S هماهنگ باشد؛ به عنوان مثال، ساختار، سیستمها و مهارتها باید از تحقق استراتژی پشتیبانی کنند.

فرض کنید یک فروشگاه اینترنتی قصد دارد در بازار پوشاک زنانه به برند پیشرو تبدیل شود. استراتژی آن میتواند شامل موارد زیر باشد:
- تمرکز روی کیفیت و طراحی منحصر به فرد لباسها،
- ارائه تجربه خرید سریع و ساده با سیستم پرداخت امن،
- استفاده از تبلیغات دیجیتال هدفمند برای جذب مشتریان جوان.
در این مثال، هر تصمیم روزانه از استخدام نیرو تا انتخاب نرمافزار مدیریت فروش، باید با این استراتژی همسو باشد. اگر سیستمها یا مهارتهای کارکنان با استراتژی هماهنگ نباشند، سازمان نمیتواند به هدف خود برسد.
۲. ساختار سازمانی (Structure)
ساختار سازمانی نحوه چینش و سازماندهی بخشها، تیمها و افراد در یک سازمان است تا وظایف و مسئولیتها بهصورت واضح تعریف شود و جریان اطلاعات و تصمیمگیریها روان انجام شود. ساختار تعیین میکند چه کسی به چه کسی گزارش میدهد، خطوط ارتباطی چگونه است و چه سلسلهمراتبی در سازمان وجود دارد.
- یک ساختار مناسب تضمین میکند که منابع انسانی به شکل بهینه به کار گرفته شوند و تصمیمات سریع و دقیق گرفته شوند.
- ساختار باید با استراتژی سازمان همسو باشد؛ به عنوان مثال، اگر استراتژی بر نوآوری و سرعت عمل تأکید دارد، ساختار خیلی سلسلهمراتبی میتواند مانع شود.
- عدم تناسب بین ساختار و استراتژی باعث اتلاف منابع، سردرگمی کارکنان و کاهش بهرهوری میشود.
فرض کنید در یک فروشگاه لباس زنجیرهای، ساختار سازمانی مشخص نباشد. مشتری سفارش میدهد و فروشنده نمیداند باید به کدام بخش برای موجودی کالا مراجعه کند، مدیر بخش مالی نمیداند چه کسی مسئول جمعآوری گزارش فروش است و کارکنان دائماً سردرگماند.
در نتیجه سفارشها دیر تحویل میشوند، مشتری ناراضی است و کارکنان خسته میشوند.
بهطور خلاصه، ساختار سازمانی مانند اسکلت بدن سازمان است؛ اگر ضعیف یا نامناسب باشد، تمام عملکردها و سیستمها نمیتوانند درست عمل کنند.
۳. سیستمها (Systems)
سیستمها به فرآیندها و ابزارهایی گفته میشوند که کارهای سازمان را سازماندهی، استانداردسازی و ساده میکنند. به زبان ساده، سیستمها همان “چگونگی انجام کارها” هستند. وقتی سیستم درست باشد، همه میدانند چه زمانی و چگونه باید چه کار کنند.

فرض کنید یک شرکت سفارش آنلاین دارد اما هیچ سیستم ثبت سفارش درست و منظمی ندارد. مشتری سفارش میدهد، کارکنان نمیدانند چه کسی باید آن را پردازش کند، محصول دیر ارسال میشود و شکایات زیاد میشود.
با یک سیستم ثبت سفارش دیجیتال، همه مراحل از ثبت تا ارسال خودکار و قابل رهگیری میشود، خطا کاهش مییابد و رضایت مشتری بالا میرود.
۴. مهارتها (Skills)
در مدل 7S مکنزی، مهارتها (Skills) به توانمندیها و قابلیتهای اصلی سازمان و افراد آن اشاره دارد. یعنی چه چیزهایی را سازمان و تیمش واقعاً خوب انجام میدهند و چه تخصصهایی دارند که میتواند مزیت رقابتی ایجاد کند.
- مهارتها شامل دانش تخصصی، تجربه، تکنیکها و شایستگیهای افراد است،
- این مهارتها میتوانند فردی (مثلاً توانایی یک کارشناس بازاریابی در تحلیل دادهها) یا سازمانی (مثلاً توانایی سازمان در تولید محصول با کیفیت یا ارائه خدمات سریع و استاندارد) باشند،
- تمرکز این بخش روی تشخیص نقاط قوت و ضعف مهارتی است تا بتوان منابع را به بهترین شکل به کار گرفت و آموزشها یا توسعه مهارتهای لازم طراحی شود.
فرض کنید یک شرکت طراحی اپلیکیشن داریم:
- مهارت فردی: برنامهنویسان تیم توانایی طراحی رابط کاربری جذاب و روان دارند،
- مهارت سازمانی: سازمان قادر است پروژهها را در زمان مشخص با کیفیت تحویل دهد، چون فرآیندهای استاندارد توسعه و تست دارد.
اگر این مهارتها به درستی شناسایی و تقویت شوند، شرکت میتواند با اعتماد به نفس پروژههای بزرگتر و پیچیدهتر قبول کند و در بازار رقابتی بماند.
۵. منابع انسانی یا کارکنان (Staff)
در مدل 7S مکنزی، منابع انسانی یا کارکنان (Staff) به افراد، تیمها و نیروی کار سازمان اشاره دارد و نقش آنها در تحقق اهداف، فرهنگ و عملکرد سازمان بررسی میشود. این بخش به این میپردازد که سازمان چه افرادی را استخدام میکند، چگونه آنها را مدیریت و توسعه میدهد و چگونه انگیزه و تعامل آنها را حفظ میکند.
- این بخش شامل تعداد کارکنان، تخصصها، تجربهها، انگیزهها و رفتارهای حرفهای است،
- بررسی Staff به سازمان کمک میکند تناسب افراد با نقشها و اهداف استراتژیک را ارزیابی کند،
- همچنین نشان میدهد آیا منابع انسانی سازمان برای مقابله با چالشها و بهرهبرداری از فرصتها آماده هستند یا خیر.

فرض کنید یک شرکت فروش آنلاین داریم:
- اگر تیم پشتیبانی مشتری کم باشد یا تجربه کافی نداشته باشد، پاسخگویی به مشتریان کند و کیفیت خدمات پایین میآید،
- اگر تیم بازاریابی با مهارتهای دیجیتال کم باشد، تبلیغات و کمپینها بازده کمی خواهند داشت.
برعکس، داشتن تیمی با تخصص و انگیزه بالا باعث میشود خدمات سریع، دقیق و مؤثر ارائه شود و مشتریان وفادار بمانند.
۶. سبک مدیریت یا رهبری (Style)
در مدل 7S مکنزی، سبک مدیریت یا رهبری (Style) به روشها و شیوههایی که رهبران سازمان رفتار میکنند، تصمیمگیری میکنند و فرهنگ سازمان را هدایت میکنند اشاره دارد. این بخش مشخص میکند که رهبران چگونه تیمها را هدایت، انگیزهدهی و هماهنگ میکنند و چه تأثیری روی عملکرد، تعهد کارکنان و فرهنگ سازمان دارند.
- سبک رهبری میتواند متمرکز یا تعاملی/ مشورتی باشد.
- این سبکها رفتار کارکنان، تصمیمگیریهای روزمره، سرعت پاسخ به تغییرات و پذیرش نوآوری را تعیین میکنند.
- بررسی Style کمک میکند بفهمیم رهبران چگونه ارزشها و اهداف سازمان را در عمل پیاده میکنند.

فرض کنید یک شرکت طراحی محصول داریم:
- اگر سبک رهبری متمرکز و دستوری باشد، کارکنان فقط دستورات را اجرا میکنند، نوآوری کاهش مییابد و انگیزه پایین میآید،
- اگر سبک رهبری تعاملی و انگیزشی باشد، تیم آزاد است ایدههای خلاقانه ارائه دهد، همکاری افزایش پیدا میکند و پروژهها با سرعت و کیفیت بهتری پیش میروند.
۷. ارزشها و فرهنگ سازمانی (Shared Values)
در مدل 7S مکنزی، ارزشها و فرهنگ سازمانی (Shared Values) قلب و محور تمامی اجزای دیگر هستند. این بخش نشان میدهد چه باورها، اصول و اهداف مشترکی در سازمان پذیرفته شده و رفتارهای روزمره کارکنان را هدایت میکند. ارزشها، هویت سازمان را شکل میدهند و تعیین میکنند چه چیزی مهم است، چه چیزی پذیرفتنی است و چه رفتارهایی تشویق یا محدود میشوند.
- ارزش سازمانی باعث میشود که استراتژی، ساختار، سیستمها و سبک رهبری همسو باشند.
- فرهنگ سازمانی قوی، انگیزه کارکنان را افزایش میدهد، تصمیمگیریها را تسهیل میکند و هماهنگی بین تیمها را بهبود میبخشد.
- اگر ارزشها شفاف و مشترک نباشند، حتی بهترین سیستمها و ساختارها هم کارایی لازم را نخواهند داشت.

فرض کنید یک شرکت فناوری دارید:
ارزش اصلی شرکت “نوآوری و ریسکپذیری” است. کارکنان تشویق میشوند ایدههای جدید ارائه دهند حتی اگر شکست بخورند. این ارزش باعث میشود تیمهای محصول، طراحی و بازاریابی همسو عمل کنند و با انگیزه بالا پروژهها را پیش ببرند.
اگر ارزشهای سازمانی “ایمنی و رعایت قوانین” باشد، تیمها در تصمیمگیریهای ریسکدار محتاط هستند و فرآیندها به شدت کنترل میشوند.
- ارزشها و فرهنگ سازمانی عامل پیونددهنده تمامی اجزای مدل 7S است.
- بدون تعریف شفاف و تعهد به آنها، تغییرات در استراتژی، سیستم یا سبک رهبری اثر واقعی نخواهند داشت.
ارتباط بین اجزای 7S و اهمیت هماهنگی آنها
مدل 7S مکنزی تنها شامل هفت بخش جداگانه نیست؛ بلکه تاکید اصلی آن بر هماهنگی و همسویی این بخشها است. هر S با دیگر S ها در ارتباط است و تغییر در یکی میتواند روی سایر اجزا اثر مستقیم داشته باشد. به همین دلیل، اگر یکی از عناصر را بدون توجه به بقیه تغییر دهید، احتمال شکست یا کاهش کارایی بسیار بالاست.
- استراتژی (Strategy) بدون پشتیبانی سیستمها و منابع انسانی کارایی ندارد،
- ساختار سازمانی (Structure) باید بازتابدهنده استراتژی و ارزشها باشد تا تیمها به درستی همکاری کنند،
- سیستمها (Systems) فرآیندها و ابزارهایی هستند که اجرای استراتژی و ساختار را ممکن میکنند،
- مهارتها (Skills) باید با نیازهای استراتژیک و سیستمهای اجرایی همسو باشند،
- منابع انسانی (Staff) باید به اندازه و توان مناسب برای تحقق اهداف سازمان باشند،
- سبک مدیریت (Style) باید فرهنگ و ارزشهای سازمان را تقویت کند، نه با آن در تضاد باشد،
- ارزشها و فرهنگ سازمانی (Shared Values)، قلب مدل است و هماهنگی سایر عناصر بدون آن غیرممکن است.

تصور کنید یک شرکت نوپا (استارتاپ) میخواهد وارد بازار رقابتی فناوری شود:
- اگر استراتژی رشد سریع باشد، اما سیستمها و مهارتها برای مدیریت حجم زیاد کار آماده نباشند، تیم بهسرعت خسته و سردرگم میشود.
- اگر سبک رهبری کنترلکننده و خشن باشد، ارزشهای سازمانی مانند نوآوری و انگیزه کارکنان تضعیف میشود.
اما وقتی همه اجزا هماهنگ باشند، استراتژی مشخص، ساختار تیمی مناسب، سیستمهای کارآمد، مهارتها و کارکنان توانمند و سبک رهبری همسو با فرهنگ سازمان میتواند با بیشترین بهرهوری و انعطافپذیری فعالیت کند.
- مدل 7S یک ابزار برای تشخیص عدم تعادل است؛ اگر هر یک از عناصر هماهنگ نباشد، تغییرات یا بهبودها نتیجه مطلوب نخواهند داشت.
کاربرد مدل 7S در کسبوکار و سازمانها
مدل 7S مکنزی به سازمانها کمک میکند تا تصویر کاملی از عملکرد و هماهنگی اجزای کلیدی خود به دست آورند و تصمیمگیریهای استراتژیک را با دقت بیشتری انجام دهند. این مدل به ویژه در شرایطی که سازمان تغییرات بزرگ، رشد سریع یا بازسازی نیاز دارد، ارزشمند است.

کاربردهای اصلی:
1. بهبود هماهنگی داخلی سازمان
- مدل 7S نشان میدهد که اجزای مختلف سازمان (استراتژی، ساختار، سیستمها، مهارتها، کارکنان، سبک مدیریت و ارزشها) چقدر با یکدیگر هماهنگ هستند،
- وقتی هماهنگی برقرار باشد، تیمها بهتر همکاری میکنند و کارایی افزایش مییابد.
2. حمایت از تغییر سازمانی و بازسازی
- قبل از اجرای تغییرات مهم، میتوان با مدل 7S بررسی کرد که کدام بخشها نیاز به اصلاح دارند و کدام عناصر باید همسو شوند تا تغییرات با کمترین مقاومت و بیشترین اثرگذاری انجام شوند.
3. شناسایی نقاط ضعف و قوت
- مدل 7S به مدیران امکان میدهد نقاط قوت سازمان را تقویت و نقاط ضعف را اصلاح کنند،
- بهطور مثال، ممکن است سیستمها بهروز باشند اما مهارتهای کارکنان کافی نباشد؛ در این صورت آموزش یا جذب نیروهای متخصص ضروری است.
4. افزایش اثربخشی استراتژیها
- استراتژی بدون هماهنگی با ساختار، مهارتها و سیستمها شکست میخورد،
- مدل 7S تضمین میکند که استراتژی با تمام عناصر سازمان همسو باشد.
5. بهبود فرهنگ سازمانی و سبک رهبری
- این مدل کمک میکند تا سبک مدیریت و ارزشهای سازمان در مسیر اهداف قرار گیرند و رفتار کارکنان با فرهنگ و استراتژی همسو شود.
6. پشتیبانی از تصمیمگیریهای کلان
- هنگام ارزیابی فرصتها یا تهدیدهای بازار، مدیران میتوانند با تحلیل 7S بررسی کنند که سازمان چقدر برای مواجهه با تغییرات آماده است.
یک شرکت تولیدی میخواهد خط تولید جدیدی راهاندازی کند:
- استراتژی ورود به بازار جدید است.
- ساختار سازمانی باید تیمهای تولید و فروش را هماهنگ کند.
- سیستمها باید فرآیند تولید و کنترل کیفیت را مدیریت کنند.
- مهارتها کارکنان باید توانایی کار با تجهیزات جدید را داشته باشند.
- منابع انسانی کافی و آموزشدیده باشند.
- سبک مدیریت تشویقکننده و پشتیبان تغییر باشد.
- ارزشها و فرهنگ نوآوری و کیفیت را تقویت کند.
اگر یکی از این عناصر همسو نباشد، خط تولید با مشکل مواجه خواهد شد؛ اما هماهنگی کامل باعث موفقیت و رشد پایدار میشود.
مزایا و محدودیتهای مدل 7S
مدل 7S یکی از ابزارهای قدرتمند تحلیل سازمانی است که برای درک بهتر اجزای کلیدی سازمان و هماهنگی بین آنها استفاده میشود. با این حال، مانند هر ابزار دیگری، مزایا و محدودیتهایی دارد که باید آنها را شناخت.
مزایا مدل 7S

1. ارائه تصویر جامع از سازمان
- این مدل تمام عناصر مهم سازمان شامل استراتژی، ساختار، سیستمها، مهارتها، کارکنان، سبک مدیریت و ارزشها را بررسی میکند و دیدی یکپارچه ارائه میدهد.
2. کمک به هماهنگی داخلی
- با تحلیل 7S میتوان فهمید که آیا اجزای مختلف سازمان با یکدیگر هماهنگ هستند یا نیاز به تغییر دارند، و از بروز تضاد بین بخشها جلوگیری میکند.
3. پشتیبانی از تغییر سازمانی
- قبل از اعمال تغییرات یا اجرای پروژههای مهم، 7S مشخص میکند که کدام بخشها باید اصلاح شوند تا تغییرات با کمترین مقاومت انجام شود.
4. شناسایی نقاط ضعف و قوت
- مدل کمک میکند تا حوزههایی که عملکرد ضعیف دارند یا نیاز به تقویت دارند شناسایی شوند و تصمیمات بهتری اتخاذ شود.
5. تقویت فرهنگ سازمانی و سبک رهبری
- 7S به مدیران نشان میدهد که سبک مدیریت و ارزشها چگونه با اهداف سازمان همسو هستند و چه اصلاحاتی لازم است.
6. ابزار تصمیمگیری استراتژیک
مدیران با استفاده از مدل میتوانند تصمیمهای کلان سازمان را با دقت بیشتری اتخاذ کنند و ریسکها را کاهش دهند.
محدودیتهای مدل 7S

1. عدم ارائه راهحلهای عملیاتی مشخص
- مدل بیشتر یک ابزار تحلیلی است و راهکارهای عملی یا جزئی برای رفع مشکلات ارائه نمیدهد؛ پس نیاز به اقدام بعدی دارد.
2. پیچیدگی و نیاز به تجربه
- برای تحلیل دقیق 7S، مدیر یا مشاور باید تجربه کافی داشته باشد تا هماهنگی بین 7 عنصر را به درستی ارزیابی کند.
3. تمرکز بر اجزای داخلی سازمان
- مدل بیشتر بر ساختار و عملکرد داخلی سازمان تمرکز دارد و به صورت مستقیم عوامل بیرونی یا بازار را بررسی نمیکند.
4. مستقل از زمان و تغییرات سریع بازار نیست
- در شرایطی که تغییرات بازار سریع است، ممکن است تحلیل 7S به تنهایی نتواند پاسخگوی نیازهای فوری سازمان باشد.
5. نیاز به بهروزرسانی مداوم
- هماهنگی بین 7 عنصر ثابت نیست و با تغییرات سازمانی یا محیطی، باید تحلیل مجدد انجام شود.
آیا مدل 7s مکنزی همان سیستم سازی در کسب و کار است؟
- جواب کوتاه: نه دقیقاً.
- جواب تحلیلی: بله این دو مفهوم به هم بسیار نزدیکاند، ولی یکسان نیستند؛ تفاوتهایی کلیدی دارند که در ادامه بهعنوان یک مشاور کسبوکار بررسی میکنم.

چه چیزی مشترک است؟
- هر دو ابزار برای بهبود عملکرد سازمانی یا کسبوکار طراحی شدهاند،
- هر دو به این میپردازند که چطور اجزای مختلف کسبوکار یا سازمان باید با هم هماهنگ باشند،
- چه در مدل 7S (استراتژی، ساختار، سیستمها، مهارتها، کارکنان، سبک، ارزشهای مشترک)،
- و چه در سیستمسازی (ایجاد فرآیندها، دستورالعملها، ابزارها، مدیریت منابع انسانی، دادهها و …)،
- هر دو به این نتیجه میرسند که بدون نظم، مستندسازی، مسئولیتپذیری و فرآیندهای روشن، رشد پایدار دشوار است.
و اما تفاوتهای مهم
۱. دامنه و تمرکز:
- مدل 7S بیشتر به “کل سازمان” میپردازد، یعنی عناصر سخت (Strategy، Structure، Systems) و عناصر نرم (Shared Values، Style، Staff، Skills) را همزمان بررسی میکند.
- سیستمسازی غالباً تمرکزش روی “چگونگی انجام کارها”، فرآیندها، ابزارها و روشها است.
- یعنی همان “سیستمها” در مدل 7S، ولی لزوماً همه اجزای دیگر را پوشش نمیدهد.
۲. کلنگری در مقایسه با اجزای عملیاتی:
مدل 7S یک نگاه استراتژیک و سازمانی دارد:
- آیا استراتژی با ساختار هماهنگ است؟
- آیا مهارتها با سبک رهبری همراستا هستند؟
اینها سوالاتی هستند که مدل 7S مطرح میکند.
سیستمسازی بیشتر عملیاتی است:
- چه فرآیندهایی داریم؟
- چگونه آنها را ثبت و مستندسازی کنیم؟
- چه ابزارهایی برای خودکارسازی داریم؟
مثلا:
- چکلیست، نرمافزار CRM، گزارشهای منظم، KPIها.
۳. سطح اجرا:
- مدل 7S بیشتر در سطح “تحلیل یا ارزیابی سازمان” کاربرد دارد (درک وضعیت موجود، همراستایی اجزا، طراحی تغییرات)؛
- سیستمسازی بیشتر در مرحله “اجرای کسبوکار روزمره” و “ساختن ساختار تکرارپذیر” کاربرد دارد.
هدف نهایی
- هدف مدل 7S: ایجاد هماهنگی بین اجزا، تضمین اثربخشی بلندمدت، کمک به تغییر سازمانی موفق،
- هدف سیستمسازی: افزایش بهرهوری، کاهش وابستگی به افراد خاص، تکرارپذیری، مقیاسپذیری.
بله، سیستمسازی کسبوکار میتواند بهصورت بخشی از پیادهسازی مدل 7S دیده شود، مثلاً وقتی سیستمها (Systems) را طراحی میکنید، مستندسازی میکنید، ابزار میگذارید، دقیقاً دارید سیستمسازی میکنید.
ولی نه، سیستمسازی معادل کامل مدل 7S نیست، چون مدل 7S ابعاد عمیقتری دارد مثل فرهنگ، ارزشها، سبک مدیریت، که ممکن است در فرایندهای سیستمسازی صرفاً به سطح پایینتر پرداخته شوند.
نمونه عملی تحلیل 7S (یک داستان کاربردی)
پلتفرم خدماتی آیپی امداد که در زمینه ارائه خدمات تعمیرات لوازم خانگی و برقی بهصورت آنلاین و حضوری فعالیت میکند، قصد داشت خدمات خود را حرفهایتر، هماهنگتر و با کیفیت بالاتر ارائه دهد. مدیران این مرکز تصمیم گرفتند از مدل ۷S مکنزی برای تحلیل و بهبود کسبوکار استفاده کنند.

1. استراتژی (Strategy)
استراتژی آیپی امداد مشخص شد:
- افزایش رضایت مشتریان و کاهش زمان رسیدن سرویسکار به محل با بهکارگیری تکنولوژی و تیمهای تخصصی.
این استراتژی باعث شد همه اقدامات از جذب نیرو تا آموزش و سیستمهای نرمافزاری با هدف رضایت مشتری همسو شوند.
2. ساختار سازمانی (Structure)
ساختار شرکت بازطراحی شد:
- تیم پشتیبانی مشتری، تیمهای سرویسکاران و تیم فناوری اطلاعات بهصورت مستقل اما با ارتباط مستمر فعالیت میکنند و یک مدیر هماهنگکننده برای ارتباط بین تیمها تعیین شد.
این ساختار باعث شد تصمیمگیری سریع و هماهنگی بهتر ایجاد شود.
3. سیستمها (Systems)
- سیستمهای آیپی امداد شامل نرمافزار CRM، اپلیکیشن سرویسکار و داشبورد مدیریتی است.
- فرآیند ثبت درخواست، تخصیص سرویسکار، پیگیری و بازخورد مشتری کاملاً دیجیتال شد تا اشتباهات کمتر و سرعت پاسخگویی افزایش یابد.
4. مهارتها (Skills)
- سرویسکاران آموزش دیدند تا مهارت فنی آنها بهروز شود و تیم پشتیبانی مهارتهای ارتباط با مشتری و حل مشکل سریع را یاد گرفت.
- مهارتها با نیازهای واقعی مشتریان هماهنگ شد تا کیفیت خدمات افزایش یابد.
5. منابع انسانی (Staff)
- نقشها و مسئولیتهای کارکنان مشخص شد.
- بهعنوان مثال، اپراتورهای مرکز تماس دقیقاً میدانستند چه اطلاعاتی از مشتری باید جمعآوری کنند و سرویسکاران موظف بودند هر درخواست را بر اساس اولویت پیگیری کنند.
6. سبک مدیریت (Style)
- مدیران آیپی امداد سبک مدیریتی مشارکتی اتخاذ کردند؛
- جلسات هفتگی برگزار شد تا بازخورد تیمها شنیده شود و تصمیمات کلیدی با همکاری تیمها گرفته شود.
7. ارزشها و فرهنگ سازمانی (Shared Values)
- ارزشهای سازمانی آیپی امداد بر اساس صداقت، سرعت، دقت و احترام به مشتری شکل گرفت.
- همه کارمندان متوجه شدند که هدف مشترک، ارائه تجربهای بینقص برای مشتریان است.
پس از اجرای مدل ۷S:
- فرآیندهای ثبت درخواست و تخصیص سرویسکار سریع و دقیق شد،
- رضایت مشتریان افزایش یافت،
- هماهنگی بین تیمها بهبود پیدا کرد،
- آموزش و توسعه مهارتها باعث شد خدمات استاندارد و حرفهای ارائه شود،
- مجموعه آی پی امداد توانست به یک سازمان هماهنگ، منظم و رشد پذیر تبدیل شود.
برای تحلیل سازمان از چه کسی مشاوره بگیریم؟
اگر میخواهید سازمان یا کسبوکارتان هوشمند، هماهنگ و کارآمد شود، مهندس ایمان پاکراه و تیم متخصص آکادمی پاکراه همراه شما هستند تا با تحلیل دقیق مدلهای سازمانی، نقاط قوت و ضعف را شناسایی و سیستمهای عملیاتی شما را بهینه کنند.
با ما میتوانید تیم خود را منظم، فرآیندها را استاندارد و تصمیمگیریها را مبتنی بر داده کنید تا رشد واقعی و پایدار را تجربه کنید.ما علاوه بر تحلیل، مسیر عملیاتی و پیادهسازی سیستمها، آموزش تیم و بهبود عملکرد سازمان شما را ارائه میکنیم تا رشد و هماهنگی واقعی در کسبوکارتان ایجاد شود.
مدل 7S مکنزی یک چارچوب تحلیل سازمانی است که کمک میکند هماهنگی بین ۷ عنصر کلیدی سازمان (استراتژی، ساختار، سیستمها، مهارتها، کارکنان، سبک مدیریت و ارزشهای مشترک) برقرار شود. کاربرد آن در بهبود کارایی، برنامهریزی استراتژیک، تغییر سازمانی و شناخت نقاط ضعف و قوت است.
مدل 7S یک ابزار کلنگر برای تحلیل سازمان است، در حالی که سیستمسازی بیشتر روی تعریف فرآیندها و استانداردسازی کارها تمرکز دارد. مدل 7S علاوه بر سیستمها، به سبک مدیریت، ارزشها و مهارتها هم توجه میکند.
عدم هماهنگی بین اجزای مدل 7S باعث میشود برنامهریزیها و تلاشها نتیجه ندهد. برای اجرای موفق تغییرات، همه عناصر باید با هم همسو باشند.
وقتی قصد تغییر در ساختار، استراتژی یا فرهنگ سازمان دارید، یا احساس میکنید تیمها هماهنگ نیستند و عملکرد سازمان بهینه نیست، تحلیل مدل 7S بسیار مفید است.
خیر. مدل 7S برای همه کسبوکارها از استارتاپها تا سازمانهای بزرگ کاربرد دارد. حتی کسبوکارهای کوچک با بهکارگیری این مدل میتوانند عملکرد خود را بهبود دهند.
برای اجرای مدل 7S باید وضعیت هر یک از ۷ عنصر را بررسی، نقاط ضعف را شناسایی و برای هماهنگی بین آنها برنامهریزی کنید. میتوانید از مشاوران متخصص برای تحلیل و پیادهسازی کمک بگیرید.

روی دکمه «مشاوره آنلاین» کلیک کنید تا مهندس ایمان پاکراه و تیم آکادمی پاکراه بهصورت آنلاین و کاملاً رایگان راهنماییتان کنند.
مشاوره آنلاین