مدل ۵ نیروی رقابتی پورتر ابزاری است برای تحلیل رقابت در هر کسبوکاری و بررسی عواملی که میتوانند بر سودآوری و جایگاه شما در بازار تأثیر بگذارند. به زبان ساده، این مدل به شما کمک میکند تا درک کنید چه چیزی کسبوکار شما را تهدید میکند، چه کسانی قدرت چانهزنی دارند، رقبای شما چقدر جدی هستند و چه فرصتها و تهدیدهای جایگزین در انتظار شماست.
با استفاده از این مدل میتوانید وجه تمایز خود را در بازار شناسایی و تقویت کنید و تصمیمات استراتژیک بهتری برای رشد و بقا در رقابت اتخاذ کنید.
در ادامه این مقاله از آکادمی کسب و کار پاکراه، شما با شرح دقیق هر یک از پنج نیرو، روش انجام تحلیل و مثالهای عملی بومی آشنا میشوید تا بتوانید این ابزار را بهصورت واقعی در کسبوکار خود به کار ببرید و جایگاه خود را در بازار محکم کنید.
مدل ۵ نیروی رقابتی پورتر (Porters Five Forces) چیست؟
مدل ۵ نیروی رقابتی پورتر (Porter’s Five Forces) یکی از معروفترین ابزارهای تحلیل رقابت در دنیای کسبوکار است که به مدیران کمک میکند بفهمند چرا بعضی شرکتها در یک صنعت موفقتر از بقیه هستند. این مدل میگوید که موفقیت یا سودآوری هر کسبوکار فقط به خودش بستگی ندارد، بلکه به نیروهایی بیرونی مربوط است که فضای رقابت را شکل میدهند.
به زبان خیلی ساده، پورتر میخواست بداند چرا بعضی بازارها مثل فناوری اطلاعات یا داروسازی سود زیادی دارند، اما بعضی بازارها مثل رستوران یا پوشاک با وجود فروش بالا، سود کمی نصیب صاحبانشان میکنند. او فهمید که پاسخ در ۵ نیروی پنهان نهفته است که هر روز روی کسبوکارها فشار میآورند.

این پنج نیرو عبارتاند از:
- شدت رقابت بین رقبای فعلی،
- تهدید ورود تازهواردها به بازار،
- قدرت چانهزنی تأمینکنندگان،
- قدرت چانهزنی مشتریان (خریداران)،
- تهدید محصولات یا خدمات جایگزین.
اگر بخواهیم خیلی سادهتر بگوییم، مدل پورتر مثل نقشهای است که به مدیر کمک میکند بداند در میدان جنگ بازار، دشمنهای واقعیاش چه کسانی هستند و از کجا ممکن است مورد حمله قرار گیرد.
این تحلیل پایهگذار بسیاری از استراتژیهای رقابتی مدرن است و تقریباً تمام شرکتهای موفق جهان، از استارتاپها گرفته تا برندهای بزرگ بینالمللی، در مراحل مختلف برنامهریزی از آن استفاده میکنند.
تاریخچه پنج نیروی رقابتی پورتر
در دهه ۱۹۷۰ میلادی، دنیای مدیریت و اقتصاد پر از نظریههایی بود که بیشتر درباره رشد و بازاریابی صحبت میکردند، اما هیچکس توضیح دقیقی برای این سؤال ساده نداشت که:
- چرا بعضی صنایع سود بیشتری دارند، در حالی که بعضی دیگر حتی با تلاش زیاد هم رشد نمیکنند؟
در همین دوران، مایکل ای پورتر (Michael Eugene Porter)، استاد جوان دانشگاه هاروارد و فارغ التحصیل رشته اقتصاد صنعتی، شروع به مطالعه دقیق ساختار صنایع مختلف کرد.
- پورتر متولد ۲۳ مه ۱۹۴۷ در ایالت میشیگان آمریکا است،
- او در ابتدا علاقهمند به ریاضیات و مهندسی بود،
- اما بعد از ورود به هاروارد و مشاهده تفاوت عملکرد صنایع، مسیر خود را به سمت اقتصاد رقابتی و استراتژی کسبوکار تغییر داد.

در اواخر دهه ۷۰، او به این نتیجه رسید که موفقیت یا شکست شرکتها فقط به تصمیمات داخلیشان مربوط نیست، بلکه به نیروهای بیرونی بازار وابسته است. نیروهایی که تعیین میکنند یک شرکت تا چه اندازه میتواند سود کند یا دوام بیاورد.
در سال ۱۹۷۹، پورتر مقالهای در مجله معتبر Harvard Business Review (HBR) منتشر کرد با عنوان
- “How Competitive Forces Shape Strategy”
- (چگونه نیروهای رقابتی استراتژی را شکل میدهند)
این مقاله به سرعت انقلابی در تفکر استراتژیک ایجاد کرد. پورتر در این مقاله برای اولین بار از مدل پنج نیروی رقابتی (Porter’s Five Forces Model) صحبت کرد؛ مدلی که نشان میداد جذابیت و سودآوری هر صنعت را میتوان با بررسی پنج نیروی اصلی سنجید.
هدف او از ارائهی این مدل، کمک به مدیران بود تا بتوانند:
- ساختار رقابتی صنعت خود را بهتر درک کنند،
- تصمیمهای استراتژیک بهتری بگیرند،
- و مسیرهای پایدارتری برای رشد طراحی کنند.
پورتر بعدها نظریات خود را در کتاب معروفش به نام:
- “Competitive Strategy: Techniques for Analyzing Industries and Competitors”
- (استراتژی رقابتی: تکنیکهایی برای تحلیل صنایع و رقبا)
که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، گسترش داد.
این کتاب یکی از پرفروشترین منابع تاریخ در زمینه مدیریت استراتژیک است و تقریباً در تمام دانشگاههای مدیریت جهان تدریس میشود.
چرا این ایده به ذهنش رسید؟
مایکل پورتر در دوران تدریس خود در هاروارد، متوجه شد که بسیاری از مدیران فقط روی داخل شرکت تمرکز دارند. مثلاً هزینهها، کارمندان، یا کیفیت محصولات.
اما کسی به عواملی مثل “قدرت خریدار”، “تغییر تکنولوژی”، یا “احتمال ورود رقبای جدید” توجه نمیکرد. او این سؤال را مطرح کرد:
“اگر شرکت کاملاً درست عمل کند، اما صنعتش از اساس کمسود باشد، آیا واقعاً موفق خواهد بود؟“
پاسخ او نه بود. همین پرسش ساده باعث شد مدلی بسازد که بیرون از شرکت را بررسی کند، نه فقط درون آن را.
در واقع، مدل پورتر مثل یک لنز بیرونی است که به شما کمک میکند ساختار کلی صنعت را ببینید و بفهمید در چه محیطی دارید رقابت میکنید.
۵ نیرو رقابتی پورتر چیست؟ تحلیل + مثال
در مدل ۵ نیروی رقابتی پورتر، هر نیرو مثل یکی از اضلاع یک نقشهی رقابت است. پورتر معتقد بود که هیچ کسبوکاری در خلأ فعالیت نمیکند؛ هر شرکت در میدانی پر از فشار، رقابت، تهدید و فرصت قرار دارد. این ۵ نیرو کمک میکنند بفهمیم چرا بعضی صنایع سودآورتر از بقیهاند و در کدام نقطه باید تمرکز استراتژیک بیشتری داشته باشیم.
اگر بخواهیم سادهتر بگوییم، این مدل به ما یاد میدهد که قبل از طراحی هر برنامه رشد یا توسعه، باید ساختار رقابت را بشناسیم. ممکن است ضعف سودآوری ما به خاطر عملکرد خودمان نباشد، بلکه نتیجهی نیرویی بیرونی مثل فشار مشتریان، یا ورود بازیگران جدید به بازار باشد.
در ادامه، به تفکیک هر پنج نیرو را بررسی میکنیم تا بدانیم هر کدام چه مفهومی دارد، چطور کار میکند و در دنیای واقعی چه مثالی برای آن وجود دارد.
۱. شدت رقابت بین رقبای فعلی
این نیرو یعنی چقدر فضای صنعت شلوغ و رقابتی است. هرچقدر تعداد رقبا بیشتر باشد یا خدماتشان شبیه تر به هم باشد، رقابت شدیدتر میشود و در نتیجه، سود نهایی بین آنها تقسیم میشود.
اما فقط تعداد رقبا مهم نیست؛ چند عامل کلیدی وجود دارد که باعث میشود رقابت در یک بازار داغتر یا سردتر باشد:
- تعداد زیاد رقیبها: هرچه رقبای بیشتری فعالیت کنند، مشتری بین آنها پخش میشود،
- شباهت زیاد بین محصولات یا خدمات: وقتی همه تقریباً یک چیز مشابه میفروشند، مشتری فقط به قیمت نگاه میکند،
- رشد کند بازار: اگر بازار دیگر رشد زیادی نکند، شرکتها برای گرفتن سهم بیشتر از همدیگر، مجبور به جنگ قیمتی میشوند،
- هزینه بالای خروج: بعضی شرکتها حتی اگر سود نکنند، چون هزینه خروج زیاد است (مثلاً اجاره مغازه، تجهیزات، یا برند)، در بازار میمانند و رقابت را سختتر میکنند.

فرض کنید شما صاحب یک کافه در یک منطقه پررفتوآمد هستید. اگر در همان خیابان ۸ کافه دیگر وجود داشته باشد که همه قهوه و کیک مشابهی میفروشند، رقابت شدید است.
مشتری برای شما وفادار نیست، چون چند قدم آنطرفتر هم همان قهوه را با قیمت کمتر پیدا میکند. در نتیجه برای بقا مجبور میشوید یا قیمت را پایین بیاورید، یا هزینه تبلیغات را زیاد کنید، یا کیفیت و تجربه مشتری را بهتر کنید.
اما اگر شما تنها کافهای باشید که فضای کاری ارائه میدهد، یعنی مردم بتوانند لپتاپ بیاورند و کار کنند، آنوقت تفاوت دارید و رقابت کمتر میشود. چون یک مزیت رقابتی واقعی دارید.
ارتباط با کسبوکار شما
برای اینکه بفهمید شدت رقابت در صنعت شما چقدر است، از خودتان بپرسید:
- آیا مشتری من بین چند گزینه مشابه حق انتخاب دارد؟
- آیا رشد بازار کند شده؟
- آیا همه بازیگران بازار تقریباً یک مدل درآمدی دارند؟
اگر پاسخ به بیشتر این سوالها بله است، یعنی رقابت در صنعت شما شدید است و برای بقا باید به جای رقابت قیمتی، دنبال تمایز باشید.
۲. تهدید ورود تازهواردها
یکی از نیروهای کلیدی در مدل پنج نیروی پورتر، تهدید ورود رقبا یا تازهواردها است.
این عامل نشان میدهد ورود شرکتها یا افراد جدید به یک صنعت تا چه اندازه آسان یا دشوار است. هرچه موانع ورود کمتر باشد، احتمال ورود رقبای تازه بیشتر و در نتیجه فشار رقابتی بر شرکتهای موجود نیز افزایش مییابد.
در مقابل، زمانی که ورود به بازار نیازمند سرمایهگذاری سنگین، مجوزهای پیچیده یا تخصص بالا باشد، تهدید تازهواردها کاهش مییابد و ثبات رقابتی بیشتری برای فعالان فعلی صنعت ایجاد میشود.
عوامل مؤثر بر میزان تهدید تازهواردها
1. سرمایه اولیه مورد نیاز:
- در صنایعی مانند خودروسازی یا پتروشیمی، میزان سرمایهگذاری اولیه بسیار بالاست، بنابراین ورود دشوار است،
- اما در صنایعی مانند تولید محتوا یا تجارت الکترونیک، سرمایه مورد نیاز حداقلی است و ورود بهمراتب آسانتر خواهد بود.
2. مقررات و مجوزهای قانونی:
- فعالیت در حوزههایی نظیر داروسازی، آموزش رسمی یا انرژی مستلزم دریافت مجوزهای متعدد است که خود بهعنوان مانع ورود عمل میکند.
3. قدرت و جایگاه برندهای موجود:
- برندهایی که در ذهن مخاطبان تثبیت شدهاند، مانند دیجیکالا در تجارت الکترونیک یا اسنپ در حملونقل، فضای محدودی برای ورود رقبا باقی میگذارند، زیرا اعتماد مشتریان به سختی جلب میشود.
4. دسترسی به منابع و شبکه توزیع:
- شرکتهایی که سالها با تأمینکنندگان و توزیعکنندگان همکاری مستمر داشتهاند، امتیاز بزرگی نسبت به تازهواردها دارند.
5. صرفهجویی ناشی از مقیاس:
- بنگاههای بزرگ به دلیل تولید در حجم زیاد، هزینه تمامشده پایینتری دارند.
- رقابت با چنین ساختاری برای تازهواردها دشوار است.

فرض کنید شرکتی قصد ورود به صنعت تولید نوشیدنیهای انرژی زا در ایران را دارد.
در نگاه نخست ممکن است ورود به این بازار ساده بهنظر برسد، اما در واقعیت، موانع متعددی وجود دارد:
- اخذ مجوز از وزارت بهداشت زمانبر و پرهزینه است،
- شرکتهای باسابقه مانند هایپ و مونستر شبکه توزیع گستردهای دارند،
- تبلیغات و برندسازی نیازمند سرمایهگذاری کلان است.
- در چنین شرایطی، تهدید ورود تازهواردها پایین ارزیابی میشود.
اما اگر همین فرد بخواهد وارد بازار آموزش آنلاین یا تولید محتوای دیجیتال شود، تنها به یک سیستم رایانهای، اینترنت و دانش تخصصی نیاز دارد. در این حالت، ورود ساده و تهدید تازهواردها بالا است.
ارتباط با کسب و کار شما
برای تحلیل میزان تهدید تازهواردها در هر صنعت، باید به پرسشهای زیر پاسخ داد:
- آیا ورود رقبا نیازمند سرمایهگذاری یا مجوز خاصی است؟
- آیا برندهای فعال، جایگاه تثبیتشدهای در بازار دارند؟
- آیا ساختار توزیع و تأمین منابع در انحصار بازیگران اصلی است؟
اگر پاسخ به این پرسشها منفی باشد، تهدید ورود تازهواردها زیاد است و لازم است شرکت با نوآوری، ایجاد مزیت رقابتی پایدار و تقویت برند از موقعیت خود محافظت کند.
۳. قدرت چانه زنی تأمین کنندگان
قدرت چانهزنی تأمینکنندگان یکی از مؤلفههای حیاتی در مدل پنج نیروی پورتر است. این نیرو نشان میدهد تأمینکنندگان مواد اولیه، خدمات یا فناوری تا چه اندازه میتوانند بر قیمت، کیفیت و شرایط تأمین تأثیر بگذارند.
زمانی که تأمینکنندگان قدرت بالایی دارند، میتوانند قیمتها را افزایش دهند، کیفیت را محدود کنند یا شرایط تحویل را به نفع خود تغییر دهند؛ در نتیجه، حاشیه سود و انعطافپذیری شرکت کاهش مییابد.
اما اگر تأمینکنندگان متعدد باشند یا شرکت وابستگی کمی به آنها داشته باشد، قدرت چانهزنی کاهش یافته و شرایط به نفع کسبوکار است.
عوامل مؤثر بر قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
1. تعداد تأمینکنندگان در بازار:
- هرچه تعداد تأمینکنندگان کمتر باشد، قدرت آنها بیشتر میشود.
- بهعنوان مثال، در بازار واردات قطعات خاص خودرویی، چند تأمینکننده محدود وجود دارد و این مسئله قدرت آنها را افزایش میدهد.
2. اهمیت تأمینکننده برای کسبوکار:
- اگر کسبوکار بدون کالای تأمینکننده قادر به ادامه فعالیت نباشد (مثل وابستگی کارخانههای داروسازی به مواد اولیه وارداتی)، تأمینکننده در موضع قدرت قرار میگیرد.
3. هزینه تغییر تأمینکننده:
- زمانی که تعویض تأمینکننده نیاز به آموزش مجدد نیروها، تغییر تجهیزات یا تغییر فرآیندهای کنترل کیفیت دارد، شرکت به ناچار به تأمینکننده فعلی وابستهتر میشود.
4. تمایز یا انحصاری بودن محصول تأمینکننده:
- اگر محصول یا خدمت تأمینکننده دارای ویژگی منحصربهفرد باشد، شرکت گزینههای جایگزین محدودی دارد.
- مانند شرکتهای ارائهدهنده نرمافزارهای تخصصی حسابداری یا هوش مصنوعی.
5. توانایی تأمینکننده در یکپارچگی رو به جلو:
- یعنی تأمینکننده بتواند خودش وارد بازار مصرف شود و بهطور مستقیم با مشتری نهایی رقابت کند.
- برای مثال، شرکتهای تولیدکننده لبنیات که علاوه بر تأمین مواد خام، برندهای خردهفروشی خود را نیز دارند.

فرض کنید یک شرکت ایرانی در حوزه تولید لوازم خانگی فعالیت میکند. این شرکت برای ساخت برد الکترونیکی محصولات خود به واردات از چند کشور خاص وابسته است. اگر در بازار جهانی نوسانات ارزی یا محدودیت واردات ایجاد شود، تأمینکنندگان خارجی قدرت چانهزنی بالایی پیدا میکنند. آنها ممکن است قیمتها را افزایش دهند یا تحویل را به تعویق بیندازند و شرکت ناچار به پذیرش شرایط آنهاست.
در مقابل، شرکتی در حوزه تولید مواد غذایی داخلی را در نظر بگیرید که مواد اولیه خود را از دهها تأمینکننده داخلی و منطقهای تهیه میکند. در این حالت، امکان مذاکره، مقایسه قیمت و انتخاب تأمینکننده جایگزین بهمراتب آسانتر است، بنابراین قدرت چانهزنی تأمینکنندگان پایین محسوب میشود.
قدرت چانهزنی تأمینکنندگان در هر صنعت، میزان کنترل و نفوذ آنها بر زنجیره ارزش شرکت را مشخص میکند. برای مدیریت این نیرو، کسبوکارها باید:
- وابستگی خود را به یک یا چند تأمینکننده خاص کاهش دهند،
- با تأمینکنندگان بلندمدت روابط استراتژیک و شفاف برقرار کنند،
- و در صورت امکان، بخشی از تأمین مواد اولیه را بهصورت درونسازمانی انجام دهند (تولید داخلی یا همکاری مشترک).
۴. قدرت چانهزنی مشتریان
قدرت چانهزنی مشتریان به میزان نفوذ و تأثیر مشتریان بر قیمت، کیفیت و شرایط خرید محصولات یا خدمات اشاره دارد.
هرچه قدر مشتریان قدرت بیشتری در تصمیمگیری داشته باشند، فشار بیشتری بر شرکتها برای کاهش قیمت، بهبود کیفیت یا ارائه خدمات بیشتر وارد میشود. در مقابل، اگر مشتریان گزینههای محدود، اطلاعات کمتر یا وابستگی بالایی به محصول داشته باشند، قدرت چانهزنی آنان کاهش مییابد.
پورتر معتقد است که درک صحیح از این نیرو، به کسبوکارها کمک میکند تا بدانند مشتریان در چه سطحی میتوانند شرایط بازار را تغییر دهند و چه اقداماتی برای حفظ توازن لازم است.
عوامل مؤثر بر قدرت چانهزنی مشتریان
1. تعداد مشتریان در برابر عرضهکنندگان:
- اگر تعداد مشتریان زیاد و شرکتهای عرضهکننده کم باشند، قدرت در دست فروشنده است،
- اما اگر مشتریان محدود و خریدهای عمده انجام دهند (مثل فروشگاههای زنجیرهای بزرگ)، قدرت چانهزنی به سمت مشتریان متمایل میشود.
2. در دسترس بودن گزینههای جایگزین:
- هرچه محصولات مشابه یا جایگزین بیشتری در بازار وجود داشته باشد، مشتری راحتتر میتواند از برند یا تأمینکننده دیگری خرید کند،
- برای مثال، در بازار تلفن همراه یا پوشاک، تنوع زیاد باعث افزایش قدرت مشتری است.
3. حساسیت مشتری به قیمت:
- در بازارهایی که قیمت عامل اصلی تصمیمگیری است (مانند بلیت هواپیما، تاکسی اینترنتی یا سوپرمارکتها)، قدرت مشتریان بیشتر است،
- اما در بازارهایی که برند و کیفیت اهمیت بالاتری دارد، قدرت مشتری کاهش مییابد.
4. دسترسی مشتریان به اطلاعات بازار:
- در دنیای امروز، با رشد اینترنت و شبکههای اجتماعی، مشتریان به راحتی از قیمتها، کیفیتها و نظرات سایر خریداران آگاه میشوند،
- این شفافیت اطلاعاتی، قدرت چانهزنی آنان را چندین برابر کرده است.
5. اهمیت هر مشتری برای فروشنده:
- در بازارهای B2B (شرکت با شرکت)، اگر یک مشتری بخش بزرگی از درآمد شرکت را تشکیل دهد، قدرت چانهزنی او بسیار بالا خواهد بود.

فرض کنید شرکت “الف” در ایران تولیدکننده مواد اولیه برای کارخانجات لبنی است.
اگر تنها چند کارخانه بزرگ (مثلاً میهن یا کاله) خریدار اصلی این مواد باشند، آن کارخانهها میتوانند درباره قیمت، شرایط پرداخت یا زمان تحویل فشار زیادی وارد کنند؛ زیرا از دست دادن یکی از آنها برای شرکت “الف” زیان قابل توجهی دارد. در این حالت، قدرت چانهزنی مشتریان بسیار بالا است.
در مقابل، در بازارهایی مانند فروش محصولات مصرفی (مثلاً مواد شوینده یا خوراکیهای روزمره)، هر مشتری خرید اندکی انجام میدهد و گزینههای جایگزین فراوان است. در چنین بازاری، قدرت مشتریان پایینتر است و شرکتها میتوانند با تمرکز بر برند، بستهبندی و تبلیغات، رفتار خرید را مدیریت کنند.
قدرت چانهزنی مشتریان تعیین میکند که تا چه حد مشتریان میتوانند بر سودآوری و سیاستهای قیمتگذاری شرکت تأثیر بگذارند.
برای مدیریت این نیرو، شرکتها میتوانند:
- با ایجاد تمایز در محصول، وابستگی مشتری را افزایش دهند.
- خدمات پس از فروش و تجربه خرید را بهبود بخشند.
- با ایجاد جامعه مشتریان وفادار، حساسیت به قیمت را کاهش دهند.
در نهایت، شرکتی که نیاز مشتری را درک، پیشبینی و مدیریت کند، میتواند حتی در بازارهایی با قدرت چانهزنی بالا نیز موقعیت پایدار خود را حفظ نماید.
۵. تهدید محصولات یا خدمات جایگزین
تهدید محصولات یا خدمات جایگزین به میزان خطری اشاره دارد که کالاها یا خدمات دیگر میتوانند برای محصول فعلی شما ایجاد کنند.
به زبان ساده، هر چیزی که بتواند نیاز مشتری شما را به روش دیگری برطرف کند، یک “جایگزین” محسوب میشود؛ حتی اگر دقیقاً مشابه محصول شما نباشد.
پورتر این عامل را از مهمترین نیروهای رقابتی میداند، چون بسیاری از کسبوکارها نه توسط رقبای مستقیم، بلکه بهوسیله جایگزینهای نوآورانه از بازار حذف میشوند.
چرا محصولات جایگزین خطرناکاند؟
- زیرا جایگزینها رفتار مشتری را تغییر میدهند،
- مشتری دیگر احساس نیاز به خرید از شما ندارد، چون راه جدیدی برای رفع نیازش پیدا کرده است،
- این تغییر معمولاً تدریجی اتفاق میافتد، اما اثر آن بر فروش و سودآوری بسیار چشمگیر است.
عوامل مؤثر بر تهدید محصولات جایگزین
1. در دسترس بودن جایگزینهای واقعی یا غیرمستقیم:
- هر چه تعداد گزینههای جایگزین بیشتر باشد، تهدید افزایش مییابد،
- برای مثال، تاکسیهای اینترنتی مانند اسنپ و تپسی جایگزین تاکسیهای سنتی شدند؛ یا شبکههای اجتماعی جایگزین تبلیغات چاپی شدند.
2. قیمت و عملکرد جایگزینها:
- اگر محصول جایگزین بتواند با هزینه کمتر یا کارایی بیشتر همان نیاز را برطرف کند، تمایل مشتری به تغییر بیشتر میشود.
- مثلا کلاسهای آنلاین ارزانتر و منعطفتر از آموزش حضوری هستند؛ بنابراین تهدیدی برای مؤسسات آموزشی سنتی محسوب میشوند.
3. تمایل مشتریان به امتحان راهحل جدید:
- اگر بازار هدف جوان، پویا و علاقهمند به تجربههای نو باشد، تهدید جایگزینها بالاتر است.
- برای مثال، استفاده از پلتفرمهای پخش آنلاین باعث کاهش تماشای تلویزیون سنتی شده است.
4. هزینه تغییر یا تعویض:
- اگر مشتری بتواند بهراحتی از محصول شما به جایگزین دیگری مهاجرت کند، تهدید بالا خواهد بود.
- در مقابل، اگر نیاز به آموزش، انتقال داده یا هزینه زیادی داشته باشد، احتمال جایگزینی کمتر میشود.

فرض کنید شما تولیدکننده دستگاههای کارتخوان بانکی هستید.
در سالهای اخیر، اپلیکیشنهای پرداخت موبایلی مثل «آپ» یا «ایرانسلپی» به بازار آمدهاند که بدون نیاز به دستگاه فیزیکی، امکان پرداخت را فراهم میکنند.
این اپها جایگزینی ارزانتر، سریعتر و سادهتر برای کارتخوانها هستند. در نتیجه، تهدید جدی برای کسبوکار شما محسوب میشوند.
برای حفظ سهم بازار، باید نوآوری کنید؛ مثلاً کارتخوانهایی طراحی کنید که علاوه بر پرداخت، خدماتی مثل مدیریت تراکنشها، صدور فاکتور و گزارش مالی ارائه دهند.
تهدید محصولات جایگزین نشان میدهد که رقابت فقط در میان فعالان یک صنعت نیست، بلکه از بیرون صنعت هم ممکن است وارد شود.
شرکتهایی که نگاه بلندمدت دارند، بهطور مداوم بازار را رصد میکنند تا جایگزینهای احتمالی را پیش از آنکه تهدید شوند، شناسایی و از فرصتهایشان استفاده کنند.
چگونه تحلیل ۵ نیرو را انجام دهیم؟
تحلیل پنج نیرو پورتر ابزاری کاربردی برای درک شدت رقابت، قدرت بازیگران و موقعیت بازار یک کسبوکار است. با اجرای دقیق این تحلیل میتوانید تصمیمات استراتژیک مطمئنتر بگیرید و ریسکها را کاهش دهید. مراحل انجام تحلیل به شرح زیر است:

۱. تعیین دامنه صنعت یا بازار
اولین گام، مشخص کردن حد و مرز تحلیل است:
- بازار هدف شما کجاست؟ کل صنعت یا یک بخش مشخص؟
- چه مرز جغرافیایی و جمعیتی دارد؟
- نوع محصول یا خدمت شما چیست؟
۲. شناسایی رقابت فعلی
در این مرحله باید شدت رقابت بین رقبای موجود را بررسی کنید:
- تعداد رقبای مستقیم و غیرمستقیم چقدر است؟
- سهم بازار هر کدام چقدر است؟
- نرخ رشد بازار چگونه است و آیا رشد باعث کاهش رقابت میشود؟

۳. بررسی تهدید ورود تازهواردها
تحلیل کنید که چقدر آسان است برای کسبوکارهای جدید وارد صنعت شما شوند:
- سرمایه اولیه و تجهیزات لازم چیست؟
- موانع قانونی و تکنولوژیک چقدر سخت هستند؟
- مشتریان چقدر به برند شما وفادارند؟
۴. ارزیابی قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
تأمینکنندگان میتوانند بر قیمت، کیفیت و زمان تحویل شما اثرگذار باشند:
- تعداد تأمینکنندگان محدود است یا متعدد؟
- امکان جایگزینی وجود دارد؟
- میزان وابستگی شما به تأمینکننده چقدر است؟
۵. ارزیابی قدرت چانهزنی مشتریان
قدرت مشتریان تعیین میکند که چقدر میتوانند بر قیمت و کیفیت فشار بیاورند:
- مشتریان سازمانی هستند یا مصرفکنندگان فردی؟
- آیا امکان تغییر برند یا محصول برای مشتری ساده است؟
- حجم خرید مشتری چقدر است و بر قدرت چانهزنی اثر میگذارد؟
۶. شناسایی تهدید محصولات یا خدمات جایگزین
محصولات یا خدمات جایگزین میتوانند جای شما را در بازار بگیرند:
- مزیت جایگزینها نسبت به محصول شما چیست؟
- مشتریان چقدر تمایل دارند از جایگزین استفاده کنند؟
- هزینه تغییر برای مشتریان چقدر است؟

۷. جمعبندی و امتیازدهی
پس از جمعآوری اطلاعات، قدرت هر نیرو را ارزیابی کنید:
- نیروی بالا = تهدید بزرگ برای کسبوکار
- نیروی پایین = فرصت رشد و توسعه
این کار به شما تصویر روشن و عملیاتی از نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصتها میدهد.
برای ملموستر شدن تحلیل:
- تیم خود را در جلسه تحلیل حضور دهید.
- برای هر نیرو مثال واقعی کسبوکار خودتان بیاورید.
- نتایج را به صورت مستند نگهداری کنید تا در تصمیمات آتی از آن استفاده کنید.

مزایا و محدودیتهای مدل ۵ نیرو پورتر
تحلیل ۵ نیروی پورتر ابزاری قدرتمند برای بررسی محیط رقابتی کسبوکار است، اما مانند هر مدل دیگری، هم مزایا و هم محدودیتهایی دارد که لازم است هنگام استفاده به آنها توجه کنید.
مزایای مدل ۵ نیرو

1. درک دقیق از رقابت در بازار
- مدل ۵ نیرو کمک میکند تا کسبوکار شدت رقابت، فرصتها و تهدیدها را شناسایی کند و استراتژیهای مناسب را طراحی نماید.
2. پیشبینی تغییرات محیطی و تهدیدها
- با بررسی تهدید ورود تازهواردها، قدرت تأمینکنندگان و محصولات جایگزین، میتوان خطرات احتمالی را پیشبینی و مدیریت کرد.
3. کمک به تصمیمگیریهای استراتژیک
- این مدل اطلاعات ارزشمندی برای ورود به بازار، قیمتگذاری و توسعه محصول ارائه میدهد.
4. تقویت مزیت رقابتی
- با شناسایی عوامل تهدید و فرصت، کسبوکار میتواند مزیت رقابتی پایدار ایجاد کرده و منابع خود را بهینه مدیریت کند.
محدودیتهای مدل ۵ نیرو

1. تمرکز صرف روی عوامل رقابتی بیرونی
- مدل تنها محیط رقابتی و عوامل بیرونی را بررسی میکند و عوامل داخلی سازمان، فرهنگ سازمانی و منابع انسانی را در نظر نمیگیرد.
2. ثبات نسبی بازار را فرض میکند
- تحلیل ۵ نیرو معمولاً بازار را ثابت و پایدار در نظر میگیرد، در حالی که بازارها همیشه در حال تغییر هستند و نیاز به بازبینی مداوم دارد.
3. نیازمند دادههای دقیق و بهروز است
- برای استفاده موثر از مدل، کسبوکارها باید دادههای قابل اعتماد و بهروز از رقبا، مشتریان و تأمینکنندگان داشته باشند؛ در غیر این صورت تحلیل ناقص خواهد بود.
4. تفسیر شخصی و ذهنی تحلیلگر
- نتایج تحلیل تا حد زیادی به قضاوت و تجربه تحلیلگر بستگی دارد و ممکن است برداشتهای متفاوتی از یک بازار وجود داشته باشد.
در مجموع، مدل ۵ نیرو ابزاری عالی برای تصمیمگیری آگاهانه و بهبود موقعیت رقابتی است، اما باید همراه با سایر ابزارها و تحلیلهای داخلی و بیرونی استفاده شود تا تصمیمات کسبوکار کامل و قابل اتکا باشند.
نمونه عملی تحلیل ۵ نیرو (با مثال بومی)
تصور کنید یک استارتاپ ایرانی فعال در فروش آنلاین کتاب و لوازم تحریر میخواهد موقعیت خود در بازار را بهتر بشناسد و با کمک مدل ۵ نیرو پورتر، تصمیمگیریهای استراتژیک انجام دهد.

۱. شدت رقابت بین رقبای فعلی
بازار کتاب و لوازم تحریر آنلاین در ایران در حال رشد است، اما رقابت شدید بین فروشگاههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی وجود دارد. سایتهای قدیمیتر مثل دیجیکالا و کتابراه سهم زیادی از بازار دارند و استارتاپ جدید باید قیمت مناسب، کیفیت بستهبندی و سرعت ارسال را بهبود دهد تا بتواند رقابت کند.
۲. تهدید ورود تازهواردها
با توجه به محبوبیت فروش آنلاین و کمبود سرمایه اولیه زیاد، ورود کسبوکارهای کوچک و خانگی آسان است. بنابراین استارتاپ باید روی برندسازی، تجربه کاربری و وفاداری مشتری تمرکز کند تا از ورود رقبا آسیب نبیند.
۳. قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
بسیاری از ناشران و واردکنندگان لوازم تحریر در ایران تعداد محدودی هستند و قیمتگذاری بالایی دارند. قدرت تأمینکنندگان بالا است و استارتاپ باید مذاکرات بلندمدت، تخفیفهای حجمی و قراردادهای ویژه داشته باشد تا هزینهها کنترل شود.
۴. قدرت چانهزنی مشتریان
مشتریان ایرانی در خرید آنلاین بسیار حساس به قیمت، تخفیف و ارسال سریع هستند و میتوانند به راحتی به رقبای دیگر مراجعه کنند. بنابراین استارتاپ باید خدمات پس از فروش، پشتیبانی سریع و برنامه وفاداری ارائه دهد تا قدرت مشتریان تعدیل شود.
۵. تهدید محصولات یا خدمات جایگزین
کتاب و لوازم تحریر فیزیکی در ایران ممکن است جای خود را به کتابهای دیجیتال، دورههای آنلاین آموزشی و اپلیکیشنهای مطالعه بدهند. بنابراین استارتاپ باید همراه با فروش فیزیکی، محتوای دیجیتال و خدمات مکمل ارائه کند تا جایگزینها تهدید اصلی نباشند.
نتیجهگیری داستانی:
با تحلیل پنج نیرو، استارتاپ توانست استراتژی خود را اصلاح کند:
- تمرکز روی تجربه کاربری، برندسازی و خدمات ویژه باعث شد حتی در رقابت شدید بازار، بتواند جایگاه خود را تثبیت کند و مشتریان وفادار جذب کند.
این داستان نشان میدهد مدل ۵ نیرو پورتر فقط یک ابزار تئوری نیست، بلکه وقتی با دادههای واقعی و تحلیل دقیق بازار ترکیب شود، میتواند مسیر رشد کسبوکار را به وضوح روشن کند.
برای تحلیل کسب و کار از چه کسی مشاوره بگیریم؟
برای اجرای دقیق و مؤثر تحلیل مدل ۵ نیروی پورتر و بهرهبرداری عملی از نتایج آن، مشاوره با متخصصان باتجربه و آگاه به بازار ضروری است. در آکادمی پاکراه با مدیریت مهندس ایمان پاکراه، و با تجربه سالها مشاوره به کسبوکارهای مختلف، قادر هستیم تا تحلیل کامل و اختصاصی برای کسبوکار شما انجام دهیم، نقاط قوت و تهدیدها را شناسایی کنیم و راهکارهای عملی برای بهبود جایگاه شما در بازار ارائه کنیم.
با ما میتوانید مطمئن باشید که تحلیلها صرفاً نظری نخواهند بود و با شرایط واقعی کسبوکار شما و بازار ایران همسو و قابل اجرا خواهند بود. همین امروز با ما همراه شوید تا مسیر رشد و رقابتپذیری کسبوکار خود را با اطمینان و دقت طی کنید.
مدل ۵ نیرو، ابزاری برای تحلیل رقابت در هر صنعت است که پنج نیروی اصلی را بررسی میکند: شدت رقابت بین رقبای موجود، تهدید ورود تازهواردها، قدرت چانهزنی تامین کنندگان، قدرت چانهزنی مشتریان و تهدید محصولات یا خدمات جایگزین. این مدل به مدیران کمک میکند موقعیت رقابتی و سودآوری کسبوکار خود را درک کنند.
این مدل به شما کمک میکند عوامل تهدید و فرصت در صنعت خود را شناسایی کنید، نقاط ضعف و قوت رقابتی را تحلیل کنید و استراتژیهای مناسب برای حفظ یا افزایش سهم بازار طراحی کنید.
مزایا شامل درک دقیق از رقابت، پیشبینی تهدیدها و تغییرات بازار، کمک به تصمیمگیریهای استراتژیک و تقویت مزیت رقابتی است.

روی دکمه «مشاوره آنلاین» کلیک کنید تا مهندس ایمان پاکراه و تیم آکادمی پاکراه بهصورت آنلاین و کاملاً رایگان راهنماییتان کنند.
مشاوره آنلاین