MBO یا مدیریت مبتنی بر اهداف (Management by Objectives) یک روش مدیریتی است که تمرکز آن بر تعیین اهداف مشخص، قابل سنجش و واقعبینانه برای سازمان و کارکنان است. در این روش، هر فرد و تیم میداند وظیفهاش چیست و چگونه میتواند در تحقق اهداف کلان سازمان نقش داشته باشد.
در این مقاله از آکادمی پاکراه، شما با تعریف MBO، مراحل پیادهسازی، مثالهای واقعی، مزایا، چالشها و نحوه مشاوره گرفتن از متخصصین آشنا خواهید شد. اگر سوالی درباره MBO یا اجرای آن در کسبوکار خود دارید، حتماً در بخش کامنتها مطرح کنید تا پاسخ تخصصی دریافت کنید.
مدیریت متنی بر اهداف (MBO) چیست؟
MBO مخفف عبارت (Management by Objectives) است که یعنی مدیریت مبتنی بر اهداف.
این یک روش مدیریتی است که تمرکز اصلی آن روی تعیین اهداف شفاف، قابل اندازهگیری و قابل دستیابی برای سازمان و کارکنان است. در این روش، عملکرد هر فرد یا تیم بر اساس میزان تحقق این اهداف ارزیابی میشود.
به بیان ساده تر MBO یعنی همه بدانند چه کاری باید انجام دهند، چه معیارهایی برای سنجش موفقیت وجود دارد و مسئولیت هر بخش چه کسی است. این روش به جای مدیریت براساس دستور یا حدس، بر مبنای هدف و نتایج واقعی عمل میکند.

اصول کلیدی MBO
- اهداف شفاف و مشخص: هر هدف باید روشن، قابل سنجش و قابل دستیابی باشد تا موفقیت قابل ارزیابی باشد،
- مشارکت کارکنان: اهداف نه تنها از بالا ابلاغ میشوند، بلکه کارکنان در تعیین آنها نقش دارند تا انگیزه و تعهد افزایش یابد،
- ارزیابی عملکرد مبتنی بر اهداف: عملکرد افراد و تیمها بر اساس میزان تحقق اهداف سنجیده میشود و نه صرفاً حضور یا تلاش،
- بازخورد و اصلاح مسیر: اهداف و نتایج بهصورت دورهای بررسی میشوند و در صورت نیاز اصلاح و بازنگری انجام میشود.

فرض کنید یک تیم فروش دارید:
هدف سازمان:
- افزایش فروش کل شرکت،
- ۲۰٪ در شش ماه آینده.
اهداف فردی:
- هر کارشناس فروش حداقل ۵ واحد در هفته بفروشد،
- تیم بازاریابی حداقل ۱۰ مشتری جدید جذب کند.
ارزیابی:
- مدیر هر هفته عملکرد تیم و افراد را بررسی میکند و به آنها بازخورد میدهد.
در این مثال، همه میدانند چه کاری باید انجام شود و عملکرد هر فرد کاملاً بر اساس نتایج قابل سنجش ارزیابی میشود.
چرا MBO اهمیت دارد؟
- باعث میشود سازمانها هدفمحور و متمرکز عمل کنند،
- انگیزه کارکنان را افزایش میدهد، چون میدانند نقششان در موفقیت کل سازمان چیست،
- تصمیمگیریها را شفاف و بر اساس دادهها میکند،
- امکان پیگیری و بهبود مستمر فرآیندها را فراهم میکند.
تاریخچه و بنیانگذار MBO
روش MBO یا مدیریت مبتنی بر اهداف برای اولین بار توسط پیتر دراکر (Peter Drucker)، پدر مدیریت مدرن، در سال ۱۹۵۴ معرفی شد.
دراکر در کتاب خود با عنوان The Practice of Management این مفهوم را مطرح کرد و تاکید داشت که سازمانها زمانی موفق خواهند بود که اهداف مشخص داشته باشند و عملکرد کارکنان بر اساس این اهداف ارزیابی شود.

ایده اصلی دراکر
پیتر دراکر معتقد بود:
- سازمانها بدون هدف مشخص جهت و تمرکز خود را از دست میدهند،
- تعیین اهداف شفاف، مشارکت کارکنان و ارزیابی منظم کلید موفقیت مدیریت مدرن است،
- به مرور زمان، MBO در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی محبوب شد و شرکتهای بزرگی مانند IBM و Hewlett-Packard آن را در مدیریت منابع انسانی و برنامهریزی استراتژیک خود به کار گرفتند.
تفاوت MBO با مدیریت سنتی
- در مدیریت سنتی، تصمیمات غالباً براساس قدرت و دستور بالا به پایین گرفته میشود،
- در MBO، اهداف شفاف و مشارکت کارکنان جایگزین تصمیمگیری صرفاً دستوری میشود.
در نتیجه کارکنان مسئولیتپذیرتر و سازمان هدفمحورتر میشود.
مراحل پیادهسازی MBO در سازمان با مثال
پیادهسازی MBO یعنی تبدیل اهداف سازمانی به اقدامات عملی و قابل سنجش برای هر فرد و تیم. این کار را میتوان در چند مرحله ساده انجام داد:

مرحله ۱: تعیین اهداف کلان سازمان
تعیین اهداف کلان سازمان، پایه و اساس پیادهسازی MBO است. اگر هدف کلی و جهتگیری سازمان مشخص نباشد، تمام اهداف فردی و تیمی ناقص و بیاثر خواهند بود.
اهداف کلان چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
1. شفاف و واضح باشند
- هر کسی باید بتواند بفهمد هدف چیست و چه چیزی باید به دست آید،
- ابهام باعث سردرگمی و کاهش انگیزه میشود.
2. قابل اندازهگیری باشند
- معیارهایی برای سنجش موفقیت هدف تعیین کنید،
- این معیار میتواند عدد، درصد، تعداد یا زمانبندی مشخص باشد.
3. واقعبینانه و دستیافتنی باشند
- هدف نباید غیرممکن باشد که باعث دلسردی شود، ولی نباید هم خیلی آسان باشد که انگیزه ایجاد نکند.
4. زمانبندی مشخص داشته باشند
- هر هدف باید یک بازه زمانی برای دستیابی داشته باشد تا پیگیری و ارزیابی امکانپذیر شود.
روش عملی برای تعیین اهداف کلان

1. تحلیل وضعیت فعلی سازمان
- ابتدا بررسی کنید سازمان در کجا ایستاده است،
- نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها را شناسایی کنید.
2. شناسایی اهداف استراتژیک سازمان
- اهداف باید با ماموریت و چشمانداز سازمان همراستا باشند.
3. تعیین اولویتها
- همه اهداف مهم هستند، اما باید اولویتبندی شوند تا منابع سازمان بهدرستی تخصیص یابند.
4. تبدیل اهداف به شاخصهای قابل سنجش
- مشخص کنید موفقیت هر هدف چطور سنجیده میشود.
مثال عملی
فرض کنید یک فروشگاه آنلاین لوازم خانگی میخواهد از MBO استفاده کند:
تحلیل وضعیت فعلی:
- فروش ماهانه ۱۰۰ میلیون تومان، تعداد مشتریان جدید ماهانه ۵۰۰ نفر، رضایت مشتری ۷۰٪.
اهداف کلان سازمان:
- افزایش فروش کل فروشگاه ۳۰٪ در شش ماه آینده
- افزایش رضایت مشتریان از ۷۰٪ به ۸۵٪
اولویتها:
- ابتدا تمرکز بر افزایش فروش، سپس بهبود رضایت مشتری
شاخصهای سنجش:
- درصد رشد فروش و میزان رضایت مشتری (از طریق نظرسنجیها)
با این کار، هم سازمان و هم کارکنان دقیقاً میدانند چه هدفی باید محقق شود و چه معیاری برای موفقیت وجود دارد.
مرحله ۲: تعیین اهداف فردی و تیمی
پس از اینکه اهداف کلان سازمان مشخص شد، نوبت به این میرسد که این اهداف را به اهداف قابل انجام برای تیمها و افراد تقسیم کنید.
این مرحله بسیار مهم است، زیرا بدون اهداف فردی و تیمی، اهداف کلان تنها روی کاغذ باقی میمانند و عملی نمیشوند.
اصول تعیین اهداف فردی و تیمی

1. همراستایی با اهداف کلان
- هر هدف فردی یا تیمی باید به نحوی به تحقق هدف کلان سازمان کمک کند.
2. شفاف و مشخص بودن
- هر فرد یا تیم باید دقیقاً بداند چه کاری باید انجام دهد و معیار موفقیت چیست.
3. قابل اندازهگیری بودن
- اهداف باید عددی یا قابل سنجش باشند تا بتوان پیشرفت را پیگیری کرد.
4. قابلیت دستیابی و واقعبینی
- اهداف بیش از حد دشوار باعث ناامیدی میشوند، اهداف بسیار آسان باعث بیانگیزگی.
5. مشارکت کارکنان
- بهتر است کارکنان در تعیین اهداف خود نقش داشته باشند تا انگیزه و تعهد افزایش یابد.
روش عملی برای تعیین اهداف فردی و تیمی

1. شناسایی وظایف کلیدی هر تیم و فرد
- هر تیم یا فرد چه وظایفی دارد که به تحقق اهداف کلان کمک میکند؟
2. تعیین اهداف مشخص برای هر تیم و فرد
- اهداف را به شکل عددی یا شاخص قابل سنجش تعریف کنید.
- تیم فروش: افزایش فروش ۵ واحد در هفته،
- تیم بازاریابی: جذب ۱۰ مشتری جدید در هفته.
3. مذاکره و توافق با کارکنان
- اهداف باید مورد توافق تیم و مدیر باشند تا تعهد و انگیزه ایجاد شود.
4. مستندسازی اهداف
- اهداف را ثبت و در دسترس همه قرار دهید تا شفافیت و پیگیری راحتتر شود.
فرض کنید یک فروشگاه آنلاین لوازم خانگی هدف کلانش افزایش فروش ماهانه ۳۰٪ در شش ماه آینده است:
تیم فروش:
- هر کارشناس فروش موظف است حداقل ۲۰ سفارش آنلاین در هفته ثبت کند.
تیم بازاریابی دیجیتال:
- جذب ۵۰۰ بازدیدکننده هدفمند جدید در ماه از طریق تبلیغات آنلاین.
تیم پشتیبانی مشتری:
- کاهش زمان پاسخگویی به مشتری به حداکثر ۲ ساعت و افزایش رضایت مشتری.
با این تقسیم اهداف، هر تیم و فرد میداند وظیفهاش چیست، چگونه سنجیده میشود و چه تاثیری روی هدف کلان دارد.
- اهداف فردی و تیمی را دورهای بازبینی کنید تا با تغییر شرایط بازار و سازمان هماهنگ بمانند.
- از شاخصهای واقعی و قابل اندازهگیری استفاده کنید؛ اهداف مبهم نتیجهای ندارند.
- پاداش و بازخورد را به تحقق اهداف فردی و تیمی مرتبط کنید تا انگیزه حفظ شود.
مرحله ۳: نظارت و پیگیری پیشرفت
پس از تعیین اهداف کلان و اهداف فردی و تیمی، پیگیری و نظارت بر پیشرفت مرحله بسیار مهم MBO است. بدون پیگیری، اهداف تعیین شده ممکن است غیرقابل تحقق یا بیاثر باقی بمانند.
اصول نظارت و پیگیری پیشرفت

1. پیگیری منظم و دورهای
- جلسات هفتگی یا ماهانه برای بررسی پیشرفت اهداف برگزار کنید.
- هر تیم باید گزارشی از وضعیت فعلی و مشکلات احتمالی ارائه دهد.
2. شفافیت در گزارشها
- اطلاعات باید بهصورت عددی و واضح ثبت شوند تا همه افراد سازمان بدانند وضعیت چطور است.
3. استفاده از شاخصهای سنجش عملکرد (KPI)
- هر هدف باید شاخص مشخصی برای سنجش داشته باشد تا بتوان پیشرفت را بررسی کرد.
4. تشخیص مشکلات زودهنگام
- نظارت مداوم باعث میشود مشکلات یا نقاط ضعف قبل از بحرانی شدن شناسایی شوند.
روش عملی برای پیگیری پیشرفت
![]()
1. تعیین بازه زمانی پیگیری
2. جمعآوری دادهها و گزارشها
- تیم فروش: تعداد سفارشهای ثبتشده
- تیم بازاریابی: تعداد بازدیدکنندگان جدید و نرخ تبدیل
- تیم پشتیبانی: زمان پاسخگویی و میزان رضایت مشتری
3. برگزاری جلسات بازبینی
- جلسه کوتاه با تیمها برای تحلیل دادهها و شناسایی مشکلات،
- مشخص کردن اقدامات اصلاحی و مسئول آنها.
4. مستندسازی نتایج و اقدامات اصلاحی
- ثبت پیشرفت و تغییرات انجام شده، برای بررسی آینده و ارزیابی عملکرد
مثال عملی (فروشگاه آنلاین لوازم خانگی)
فرض کنید هدف کلان فروشگاه افزایش فروش ۳۰٪ در شش ماه آینده است:
تیم فروش:
- هر هفته تعداد سفارشها بررسی میشود. اگر فروش هفته گذشته ۱۵ سفارش بود و هدف ۲۰ سفارش است،
- مدیر با تیم جلسه میگذارد تا دلیل عدم تحقق هدف بررسی شود.
تیم بازاریابی:
- تعداد بازدیدکنندگان جدید هر ماه ثبت میشود. اگر کمتر از ۵۰۰ نفر بودند، کمپین تبلیغاتی اصلاح میشود.
تیم پشتیبانی:
- زمان پاسخگویی و رضایت مشتری بررسی میشود و آموزش یا بهبود فرآیند انجام میشود.
با این روش، همه تیمها دقیقاً میدانند پیشرفت چگونه است و چه اقداماتی باید انجام دهند.
- نظارت یک فرایند مستمر و پویا است، نه یک کار یکباره،
- دادهها باید شفاف، دقیق و قابل اعتماد باشند،
- اقدامات اصلاحی سریع و مشخص باشند تا هدف کلان محقق شود،
- ارتباط و بازخورد بین مدیر و تیمها باید منظم و صریح باشد.
مرحله ۴: بازخورد و بهبود مستمر
یکی از مهمترین اصول MBO این است که اهداف و عملکردها ثابت و ایستا نیستند. بازخورد و بهبود مستمر باعث میشود سازمان و کارکنان بتوانند مسیر خود را اصلاح کنند و عملکرد بهینه داشته باشند.
اهمیت بازخورد در MBO

1. تشخیص سریع مشکلات و فرصتها
- بازخورد به شما کمک میکند نقاط ضعف و فرصتهای رشد را زودتر شناسایی کنید.
2. افزایش انگیزه کارکنان
- کارکنان با دریافت بازخورد مثبت و سازنده، انگیزه بیشتری برای دستیابی به اهداف پیدا میکنند.
3. بهبود فرآیندها و نتایج
- بازخورد منظم باعث میشود کارها بهینه و اهداف واقعیتر تحقق یابند.
روش عملی بازخورد و بهبود مستمر

1. جمعآوری دادهها از عملکرد تیمها و افراد
- شاخصهای سنجش عملکرد (KPI) و نتایج حاصل از نظارت مرحله قبل مبنای بازخورد قرار میگیرند.
2. ارائه بازخورد مشخص و سازنده
- نقاط قوت را تحسین کنید و نقاط ضعف را با راهکار عملی و قابل اجرا مطرح کنید.
3. تصمیمگیری برای اصلاح مسیر
- اهداف قابل اصلاح هستند؛ اگر شاخصها نشان داد هدف غیرواقعی یا غیرکاربردی است، آن را بازبینی و بهبود دهید.
4. ثبت تغییرات و درسهای آموخته شده
- تجربههای هر دوره باید مستندسازی شود تا در دورههای بعدی از آن استفاده شود.
مثال عملی (فروشگاه آنلاین لوازم خانگی)
فرض کنید هدف فروشگاه افزایش فروش ۳۰٪ در شش ماه آینده است:
بازخورد تیم فروش:
- هفته گذشته هر کارشناس ۱۵ سفارش ثبت کرده بود، هدف ۲۰ سفارش بود.
- بازخورد شامل تحلیل دلیل کاهش فروش، ارائه آموزش فروش آنلاین و پیشنهاد اقدامات انگیزشی است.
بازخورد تیم بازاریابی:
- تعداد بازدیدکنندگان جدید ماه گذشته ۴۵۰ نفر بود، کمتر از هدف ۵۰۰ نفر.
- پیشنهاد بهبود شامل تغییر محتوای تبلیغات و بهبود کمپینهای شبکههای اجتماعی است.
بازخورد تیم پشتیبانی:
- زمان پاسخگویی مشتری ۳ ساعت بود، هدف حداکثر ۲ ساعت.
- پیشنهاد شامل افزایش نیروی پاسخگویی یا بهبود سیستم چت آنلاین است.
با این فرایند، هر تیم دقیقاً میداند چه کارهایی باید اصلاح شود و چه اقداماتی نتیجهبخش است.
- بازخورد باید سریع، مشخص و کاربردی باشد.
- تمرکز بر راهکار و بهبود عملکرد باشد، نه سرزنش.
- این مرحله، یک چرخه مستمر است: نظارت → بازخورد → اصلاح مسیر → اجرای دوباره.
- بهبود مستمر باعث میشود اهداف واقعبینانهتر و قابل دستیابیتر شوند و سازمان به سمت موفقیت پایدار حرکت کند.
مرحله ۵: ارزیابی عملکرد و پاداشدهی
آخرین مرحله از MBO، ارزیابی عملکرد بر اساس اهداف تعیینشده و پاداشدهی مناسب است. در این مرحله، مشخص میشود که هر فرد و تیم چقدر به اهداف خود دست یافتهاند و بر اساس آن اقدامات تشویقی یا اصلاحی انجام میشود.
اهمیت ارزیابی عملکرد

1. شفافیت در موفقیت و مسئولیتها
- کارکنان دقیقاً میدانند عملکردشان چگونه سنجیده میشود و چه معیارهایی مهم است.
2. افزایش انگیزه و تعهد
- ارتباط مستقیم بین عملکرد و پاداش، انگیزه افراد برای تلاش بیشتر را بالا میبرد.
3. بهبود مستمر سازمانی
- ارزیابی منظم باعث میشود سازمان یاد بگیرد چه روشها و تیمهایی موفقتر عمل میکنند و چه اصلاحاتی لازم است.
روش عملی ارزیابی عملکرد

1. بررسی تحقق اهداف فردی و تیمی
- دادههای جمعآوری شده در مراحل قبل مبنای ارزیابی قرار میگیرد.
2. مقایسه با شاخصهای از پیش تعیینشده
- اهداف مشخص و قابل اندازهگیری باعث میشوند عملکرد بدون ابهام ارزیابی شود.
3. ارائه بازخورد و تعیین اقدامات بعدی
- عملکرد خوب تحسین و پاداش داده شود.
- عملکرد ضعیف تحلیل و برنامه اصلاح مسیر ارائه شود.
4. پیوند با پاداش و تشویق
- پاداشها میتوانند مالی، معنوی یا آموزشی باشند.
مثال عملی (فروشگاه آنلاین لوازم خانگی)
هدف فروشگاه: افزایش فروش ۳۰٪ در شش ماه آینده
تیم فروش:
- کارشناس فروش A موفق شد ۲۵ سفارش در هفته ثبت کند، هدف ۲۰ سفارش بود → پاداش نقدی و تقدیر
- کارشناس فروش B فقط ۱۵ سفارش داشت → جلسه بازخورد، آموزش فروش آنلاین و تعیین اقدامات اصلاحی
تیم بازاریابی:
- کمپینهای موفق باعث جذب ۶۰۰ بازدیدکننده جدید شدند → تقدیر و انگیزه برای پروژه بعدی
- کمپینهایی که به هدف نرسیدند → تحلیل و اصلاح استراتژی
تیم پشتیبانی:
- رضایت مشتری از ۸۵٪ به ۹۰٪ رسید → تشویق و ارتقای انگیزه
- زمان پاسخگویی بیش از حد هدف بود → بررسی فرآیند و آموزش کارکنان
با این کار، همه افراد دقیقاً میدانند موفقیتشان چگونه سنجیده شده و چه پاداش یا اصلاحی دریافت میکنند.
- ارزیابی باید شفاف، منصفانه و مبتنی بر داده باشد،
- پاداش و بازخورد مثبت باعث افزایش انگیزه و تعهد میشود،
- بازخورد منفی یا اصلاح مسیر باید سازنده و راهکار محور باشد، نه سرزنش،
- این مرحله، چرخه MBO را کامل میکند و سازمان را به سمت عملکرد بهینه و رشد پایدار هدایت میکند.
مزایای MBO برای سازمان و کارکنان
استفاده از MBO (مدیریت مبتنی بر اهداف) مزایای فراوانی برای سازمان و افراد دارد. این مزایا باعث میشود سازمانها هدفمحور، شفاف و موفقتر عمل کنند و کارکنان متعهد و با انگیزه باشند.
مزایای MBO برای سازمان

1. شفافیت اهداف و مسیر رسیدن به آنها
- همه در سازمان میدانند چه اهدافی باید محقق شوند و چه اقداماتی برای موفقیت لازم است.
2. تمرکز بر اولویتها و نتایج واقعی
- منابع سازمان به سمت اهداف مهم هدایت میشوند و از هدررفت انرژی و وقت جلوگیری میشود.
3. قابلیت سنجش عملکرد سازمان
- با تعیین شاخصهای واضح برای هر هدف، سازمان میتواند عملکرد خود را دقیق و عینی ارزیابی کند.
4. بهبود تصمیمگیری استراتژیک
- دادهها و نتایج واقعی به مدیران کمک میکند تصمیمات سریع، منطقی و مؤثر بگیرند.
5. افزایش هماهنگی بین تیمها
- وقتی همه اهداف همراستا با هدف کلان سازمان باشند، تیمها بهتر همکاری میکنند و تضاد اهداف کاهش مییابد.
مزایای MBO برای کارکنان

1. افزایش انگیزه و تعهد
- کارکنان میدانند نقششان در موفقیت سازمان چیست و برای تحقق آن مسئولیت دارند.
2. شفافیت در ارزیابی عملکرد و پاداش
- عملکرد هر فرد بهصورت عینی و بر اساس اهداف مشخص سنجیده میشود و پاداش دریافت میکند.
3. فرصت مشارکت در تعیین اهداف
- این مشارکت باعث میشود کارکنان احساس مالکیت و تعهد بیشتری نسبت به کار خود داشته باشند.
4. بازخورد مستمر و بهبود مهارتها
- از طریق بازخورد منظم، کارکنان نقاط قوت و ضعف خود را میفهمند و میتوانند مهارتهای خود را ارتقا دهند.
5. احساس ارزشمندی و رضایت شغلی بالاتر
وقتی فرد بداند تلاشش مستقیماً در موفقیت سازمان اثر دارد، رضایت شغلی و انگیزه او افزایش مییابد.
یک فروشگاه آنلاین لوازم خانگی هدف کلان خود را افزایش فروش ۳۰٪ در شش ماه تعیین کرده است:
مزایای سازمانی:
- مدیر میداند کدام تیمها عملکرد بهتری دارند و کدام بخش نیاز به اصلاح دارد.
- منابع و بودجه به تیمهایی که بیشترین تاثیر را دارند تخصیص داده میشود.
مزایای کارکنان:
- کارشناسان فروش میدانند که با ثبت هر سفارش، هدف کلان فروش محقق میشود و پاداش دریافت میکنند.
- تیم بازاریابی با تحلیل نتایج کمپینها میتواند مهارتهای خود را بهبود دهد و در تصمیمگیری مشارکت داشته باشد.
چالشها و محدودیتهای MBO

چالشها و محدودیتهای رایج
- اگر اهداف بیش از حد بلندپروازانه یا غیرواقعی باشند، کارکنان ناامید میشوند و انگیزه کاهش مییابد.
- تمرکز صرف روی اعداد و شاخصها ممکن است باعث شود کیفیت، خلاقیت و رضایت مشتری نادیده گرفته شود.
- بعضی اهداف، مانند بهبود رضایت مشتری یا افزایش خلاقیت، سختتر قابل اندازهگیری هستند.
- MBO بدون پیگیری مستمر و بازخورد موثر، تنها روی کاغذ باقی میماند و نتیجه واقعی ایجاد نمیکند.
- گاهی افراد فقط به اهداف شخصی خود توجه میکنند و همکاری تیمی یا اهداف کلان سازمان را نادیده میگیرند.
- اجرای صحیح MBO نیازمند آموزش مدیران و کارکنان، ابزارهای پیگیری و جلسات منظم است که میتواند زمان و منابع سازمان را مصرف کند.
- تعیین هدف فروش ۱۰۰۰ سفارش در هفته، در حالی که میانگین فعلی ۱۵۰ سفارش است، که باعث کاهش انگیزه تیم فروش میشود.
- کارشناسان فروش فقط به ثبت سفارشها فکر میکنند و کیفیت خدمات و رضایت مشتری را فراموش میکنند.
- تلاش برای سنجش میزان رضایت مشتری بهصورت دقیق ممکن است چالشبرانگیز باشد.
- اگر مدیر هفتگی بررسی نکند، مشکلات فروش یا تبلیغات به موقع شناسایی نمیشوند.
نکات کلیدی برای کاهش محدودیتها:
- اهداف را واقعبینانه و قابل دستیابی تعیین کنید،
- تعادل بین اهداف کمی و کیفی را رعایت کنید،
- پیگیری منظم و بازخورد مستمر داشته باشید،
- اطمینان حاصل کنید که همکاری تیمی و اهداف کلان سازمان نادیده گرفته نمیشوند،
- کارکنان را آموزش دهید و ابزارهای مناسب برای اجرای MBO فراهم کنید.
برای مدیریت اصولی در کسب و کار از چه کسی مشاوره بگیریم؟
اجرای موفق MBO و مدیریت اصولی کسبوکار نیازمند راهنمایی تخصصی و تجربه عملی است. بسیاری از سازمانها با وجود داشتن اهداف واضح، به دلیل نداشتن تجربه کافی در تعیین اهداف، پیگیری عملکرد و بازخورد مستمر، نمیتوانند به نتایج دلخواه برسند.
آکادمی پاکراه با مدیریت مهندس ایمان پاکراه با سالها تجربه در مشاوره کسبوکار، به شما کمک میکنند اهداف سازمان و تیمها را واقعبینانه تعیین کرده، فرآیند نظارت و بهبود مستمر را عملیاتی کنید و عملکرد تیمها را بهطور مؤثر ارزیابی کنید.
اگر سوالی دارید، همین حالا در بخش کامنتها بپرسید تا پاسخ تخصصی دریافت کنید و از تجربه آکادمی پاکراه بهرهمند شوید.
مدیریت مبتنی بر اهداف یا MBO روشی است که در آن اهداف مشخص، قابل اندازهگیری و واقعی برای سازمان و کارکنان تعیین میشود تا عملکرد بر اساس تحقق این اهداف سنجیده شود.

روی دکمه «مشاوره آنلاین» کلیک کنید تا مهندس ایمان پاکراه و تیم آکادمی پاکراه بهصورت آنلاین و کاملاً رایگان راهنماییتان کنند.
مشاوره آنلاین