تصور کنید کسبوکار شما یک ماشین است و مقصدتان اهداف بزرگ و مهم است. OKR یا Objectives & Key Results مثل تابلوهای راهنمای مسیر و نشانگر پیشرفت عمل میکند: اهداف مسیر شما را مشخص میکنند، نتایج کلیدی نشان میدهند آیا در مسیر درست هستید و طرحهای ابتکاری همان اقداماتی هستند که ماشین شما را به حرکت درمیآورد.
در این مقاله از آکادمی پاکراه، شما با همه چیز درباره OKR آشنا خواهید شد و تمام تلاش ما این است که پس از مطالعه این مقاله، شما بتوانید خودتان OKR بنویسید، اجرا کنید و پیشرفت تیم یا کسبوکارتان را بهطور واقعی پایش کنید.
اگر در طول مطالعه سوالی داشتید یا نکتهای برایتان مبهم بود، حتماً در بخش کامنتها بنویسید تا پاسخ داده شود.
OKR چیست؟
OKR (Objectives and Key Results) که به معنای اهداف و نتایج کلیدی است، یک روش هدفگذاری و مدیریت عملکرد به شمار میرود که به تیمها و سازمانها کمک میکند تمرکز خود را روی اهداف مهم بگذارند و نتایج کلیدی قابل اندازهگیری تعیین کنند.
- Objective (هدف): چیزی است که تیم یا سازمان میخواهد به آن برسد، چیزی انگیزشی و بزرگ مثل “رضایت مشتریان را افزایش دهیم”،
- Key Results (نتایج کلیدی): معیارهای مشخص و قابل اندازهگیری که نشان میدهند آیا به هدف رسیدیم یا نه، مثل “زمان پاسخ به مشتریان از ۲۴ ساعت به ۶ ساعت کاهش یابد”.
به زبان ساده OKR مثل یک نقشه مسیر و چراغ راهنما برای تیم و سازمان است؛ به همه میگوید کجا میرویم و چه چیزهایی را باید حتماً به دست آوریم.

فرض کنید صاحب یک فروشگاه آنلاین پوشاک هستید:
هدف (Objective):
- افزایش رضایت مشتریان و تجربه خرید آنلاین
نتایج کلیدی (Key Results):
- کاهش زمان پاسخ به مشتریان از ۲۴ ساعت به ۶ ساعت،
- افزایش نرخ بازگشت مشتری از ۱۰٪ به ۲۰٪،
- رسیدن به امتیاز رضایت مشتری ۹ از ۱۰.
با این OKR، همه تیمها میدانند چه کاری مهم است و چطور موفقیت اندازهگیری میشود. این باعث میشود تلاشها متمرکز و هماهنگ باشند.
OKR از کجا اومده؟ چه تاریخچه ای داره؟
OKR اولین بار در سال ۱۹۷۰ میلادی توسط اندی گروو (Andy Grove)، مدیرعامل شرکت اینتل، معرفی شد و بعدها در شرکتهای بزرگ فناوری مثل گوگل، لینکدین و توییتر نیز پیادهسازی شد.
این روش از Management by Objectives (MBO) توسعه یافته و مزیت اصلی آن شفافیت، اندازهگیری دقیق و تمرکز بر نتایج مهم است.
هدف OKR ایجاد تمرکز روی اولویتها، همراستایی تیمها و افزایش انگیزه است تا سازمان بتواند سریعتر و هوشمندانهتر رشد کند.

Management by Objectives (MBO) یا مدیریت بر اساس هدف، روشی است که در آن مدیران و کارکنان اهداف مشخصی برای دوره معین تعیین میکنند و عملکرد بر اساس دستیابی به این اهداف سنجیده میشود.
تفاوت اصلی با OKR:
- بیشتر تمرکز بر اهداف فردی و پایان دوره دارد، در حالی که OKR تمرکز بر اهداف تیمی و سازمانی با نتایج قابل اندازهگیری و کوتاهمدت دارد.
عناصر OKR چیست؟ + مثال مفهومی
OKR (Objectives and Key Results) یک روش هدفگذاری و مدیریت عملکرد است که به شما کمک میکند:
- بدانید چه چیزی مهم است: (هدف)،
- چطور پیشرفت خود را اندازه بگیرید (نتایج کلیدی)،
- و چه اقداماتی باید انجام دهید تا به هدف برسید (طرحهای ابتکاری).
تصور کنید سازمان شما یک ماشین است، هدف، مقصد شماست، نتایج کلیدی نشان میدهد آیا در مسیر درستی حرکت میکنید و طرحهای ابتکاری همان چیزی است که باعث حرکت خودرو میشود.
OKR شامل عناصر اصلی و فرعی است که در ادامه به جزییات هرکدام پرداخته ایم:
1. هدف (Objective): مقصد شما
هدف نشان میدهد به کجا میخواهیم برسیم و باید روشن، انگیزشی و قابل فهم برای همه باشد.

ویژگیها:
- شفاف و ساده،
- الهامبخش و انگیزشی،
- همراستا با استراتژی کسب و کار.
مثال برای تعمیرات لوازم خانگی:
هدف:
- “بهبود رضایت مشتریان خدمات تعمیرات لوازم خانگی”
همه اعضای تیم میدانند مقصد چیست و خروجی آن مشتریان خوشحال و تجربه بهتر خدمات است.
2. نتایج کلیدی (Key Results): نشانگر موفقیت
نتایج کلیدی معیارهایی هستند که نشان میدهند آیا به هدف رسیدهایم یا خیر.

ویژگیها:
- قابل اندازهگیری (عدد، درصد، زمان)،
- محدود (۲ تا ۵ عدد برای هر هدف کافی است)،
- کمی و مشخص.
برای هدف بالا، نتایج کلیدی میتواند باشد:
- کاهش زمان فرایند خدمات تعمیرات از ۲۴ ساعت به ۶ ساعت،
- رسیدن به امتیاز رضایت مشتریان ۹ از ۱۰،
- افزایش تعداد مشتریان بازگشتی از ۱۰٪ به ۲۰٪.
نتایج کلیدی مثل تابلوهای راهنمای مسیر هستند که نشان میدهند آیا در مسیر درست هستید یا نه.
3. طرحهای ابتکاری (Initiatives): اقداماتی که پیشرفت ایجاد میکنند
پروژهها، کارها و فعالیتهایی هستند که به دستیابی به نتایج کلیدی کمک میکنند.

ویژگیها:
- قابل اندازهگیری مستقیم نیستند،
- باید مرتب بررسی و اصلاح شوند،
- پیشبینی میکنند کدام اقدام بیشترین تأثیر را دارد.
برای هدف و نتایج کلیدی بالا:
- استخدام تعمیرکاران بیشتر برای سرعت انجام خدمات،
- آموزش تکنسینها برای کاهش زمان تعمیر و نحوه رفتار بهینه با مشتریان،
- بهینهسازی سیستم تخصصی خدمات به تکنسین ها.
طرحهای ابتکاری همان چیزی هستند که ماشین را حرکت میدهند، اما پیشرفت واقعی را نتایج کلیدی نشان میدهند.
4. عناصر فرعی OKR و ارتباط آنها

- Owner (مالک): مشخص میکند چه کسی مسئول دستیابی به هدف یا نتایج کلیدی است،
- Timeline (مدت زمان): دوره زمانی که OKR باید در آن محقق شود (مثلاً سه ماهه)،
- Confidence Level (سطح اطمینان): ارزیابی احتمال دستیابی به هدف (معمولاً 0 تا 1 با درصد).
ارتباط:
- مالک مسئول اجرای طرحهای ابتکاری است،
- نتایج کلیدی پیشرفت را اندازه میگیرند،
- اهداف مقصد را مشخص میکنند،
- طرحهای ابتکاری باعث حرکت به سمت نتایج کلیدی میشوند،
- Timeline و Confidence Level کمک میکنند برنامهریزی و پایش انجام شود.
مثال کامل OKR برای کسبوکار تعمیرات لوازم خانگی
| عنصر | توضیح | مثال ملموس |
| Objective |
|
|
| Key Results |
|
|
| Initiatives |
|
|
| Owner |
|
|
| Timeline |
|
|
| Confidence Level |
|
|
- هدف، مقصد است؛
- نتایج کلیدی مسیر را نشان میدهند؛
- طرحهای ابتکاری ماشین را حرکت میدهند؛ مالک مسئول حرکت است؛
- تایملاین و سطح اطمینان کمک میکنند مسیر و موفقیت قابل پایش باشد.
ویژگیهای یک OKR خوب چیست؟
برای اینکه OKR واقعاً کارآمد باشد، هر عنصر آن ویژگیهایی دارد که رعایتشان باعث میشود هدفها قابل دستیابی و نتایج قابل اندازهگیری باشند. در ادامه، ویژگیهای هر عنصر را با توضیح و مثال ملموس بررسی میکنیم.
ویژگیهای هدف
هدف مسیر و مقصد سازمان را مشخص میکند.
| ویژگی | توضیح ساده | مثال (تعمیرات لوازم خانگی) |
| همسویی | هدف باید با مسیر و استراتژی کل سازمان همراستا باشد. | همه تیمها بدانند رضایت مشتریان مهمترین اولویت است. |
| الهامبخش | هدف باید افراد را به تلاش بیشتر ترغیب کند. | هدفی که تیم احساس کند تأثیر واقعی دارد، مثل کاهش خرابیهای مجدد لوازم |
| جهتدار | هدف مشخص کند به کجا میروید. | “بهبود رضایت مشتریان” مقصد را نشان میدهد. |
| زمان محدود | هدف باید دوره مشخصی داشته باشد. | رسیدن به رضایت مشتری در ۳ ماه |
| قابل فهم | هدف باید برای همه ساده و قابل درک باشد. | همه تکنسینها و پشتیبانان بدانند منظور از “رضایت مشتری” چیست. |
| تأثیرپذیر | تحقق هدف باید اثر واقعی روی سازمان داشته باشد. | اگر رضایت مشتری بالا رود، بازگشت مشتریان و درآمد افزایش مییابد. |
ویژگیهای نتایج کلیدی
نتایج کلیدی معیارهایی هستند که نشان میدهند آیا به هدف رسیدهایم یا نه.
| ویژگی | توضیح ساده | مثال |
| قابل اندازهگیری | باید عدد یا معیار مشخص داشته باشد. | کاهش فرایند خدمات از ۲۴ ساعت به ۶ ساعت |
| دقیق | مشخص باشد چه چیزی سنجیده میشود. | تعداد مشتریانی که بعد از تعمیر مجدد مشکل نداشتند. |
| تأثیر بالا | نتیجه مهم و اثرگذار باشد. | کاهش زمان پاسخ باعث افزایش رضایت مشتری میشود. |
| جاهطلبانه | کمی چالشبرانگیز اما قابل دستیابی باشد. | کاهش زمان پاسخ از ۲۴ به ۶ ساعت، کمی سخت اما ممکن |
| زمان محدود | دوره مشخص برای تحقق | نتیجه کاهش زمان پاسخ طی سه ماه |
| تأثیرپذیر | نتیجه واقعی روی هدف اثر بگذارد. | کاهش زمان خدمات، مستقیماً رضایت مشتری را افزایش میدهد. |
ویژگیهای طرحهای ابتکاری
طرحهای ابتکاری پروژهها و اقدامات هستند که به نتایج کلیدی کمک میکنند.
| ویژگی | توضیح ساده | مثال |
| تأثیر بالا | اقدامات باید بیشترین کمک را به نتایج کلیدی کنند. | استخدام تکنسین های بیشتر |
| قابل اندازهگیری | پیشرفت اقدامات قابل سنجش باشد. | تعداد تکنسینهای آموزش دیده یا تعداد تماسهای پاسخ داده شده. |
| دقیق | مشخص باشد چه کاری انجام میشود. | آموزش تکنسینها شامل چه مهارتهایی است. |
| زمان محدود | اقدام باید در یک دوره مشخص انجام شود | همه اقدامات در همان سه ماه انجام شود |
| قابل کنترل | تیم بتواند اقدامات را مدیریت و پیگیری کند. | مدیر عملیات میتواند روند آموزش و استخدام را بررسی کند. |
| تأثیرپذیر | اقدامات باید واقعاً به نتایج کلیدی کمک کنند. | اگر آموزشها مؤثر باشند، زمان پاسخ کاهش مییابد. |
مزایا، معایب و چالش های OKR چیست؟
OKR یک ابزار قدرتمند برای هدفگذاری و مدیریت عملکرد است، اما مثل هر روش دیگری هم مزایا دارد و هم محدودیتهایی. وقتی به درستی استفاده شود، کمک میکند تیمها تمرکز، شفافیت و انگیزه پیدا کنند و به نتایج مهم برسند. ولی اگر به شکل غلط یا ناقص اجرا شود، میتواند دلسردکننده یا گیجکننده باشد.
در ادامه، مزایا، معایب و چالشهای OKR را بررسی میکنیم و توضیح میدهیم چرا اهمیت دارند و چگونه روی کسبوکار اثر میگذارند.

مزایای OKR
1. تمرکز روی اولویتها
- تیمها میدانند چه اهدافی واقعاً مهم هستند و انرژی خود را روی آنها متمرکز میکنند.
2. شفافیت و همراستایی تیمها
- همه اعضای سازمان میدانند هدفها چیست و چگونه به آنها کمک میکنند.
3. اندازهگیری پیشرفت و نتایج واقعی
- با نتایج کلیدی قابل اندازهگیری، میتوان پیشرفت را سنجید و مسیر را اصلاح کرد.
4. ایجاد انگیزه و مسئولیتپذیری
- وقتی هر فرد مالک OKR خود باشد، انگیزه بیشتری برای دستیابی به نتایج پیدا میکند.
5. انعطافپذیری و بازنگری دورهای
- OKR به شما اجازه میدهد هر سه ماه یا هر دوره مشخص، اهداف و اقدامات را بررسی و اصلاح کنید.
معایب OKR
1. تمرکز بیش از حد روی عدد و KPI
- اگر فقط نتایج کلیدی و اعداد سنجیده شوند، ممکن است کیفیت یا نوآوری نادیده گرفته شود.
2. نیاز به فرهنگ سازمانی مناسب
- OKR فقط در سازمانهایی جواب میدهد که شفافیت و مسئولیتپذیری را پذیرفتهاند.
3. زمانبر بودن راهاندازی اولیه
- نوشتن اهداف، نتایج کلیدی و طرحهای ابتکاری برای همه تیمها نیازمند زمان و آموزش است.
چالشهای OKR

1. تعیین اهداف خیلی سخت یا خیلی آسان
- اگر اهداف خیلی آسان باشند انگیزه کم میشود، و اگر خیلی سخت باشند تیم دلسرد میشود.
2. عدم ارتباط اهداف با واقعیتها
- اگر OKR با منابع و توان واقعی تیم همخوانی نداشته باشد، شکست میخورد.
3. پیگیری ناقص نتایج
- اگر نتایج کلیدی به طور مرتب پایش نشوند، OKR تبدیل به یک کار کاغذی میشود.
4. فراموشی ارتباط بین طرح ابتکاری و نتایج کلیدی
- بسیاری از سازمانها طرحهای ابتکاری را انجام میدهند اما تأثیر آنها را روی نتایج کلیدی نمیسنجند، پس پیشرفت واقعی مشخص نمیشود.
OKR با KPI چه تفاوتی دارد؟
تصور کنید یک مرکز خدمات تعمیرات لوازم خانگی دارید.

OKR (Objectives & Key Results):
- هدف شما این است که رضایت مشتریان را به شدت افزایش دهید.
- این هدف جسورانه است و یک مسیر مشخص میدهد.
- نتایج کلیدی نشان میدهند آیا واقعاً به هدف نزدیک شدهاید یا نه.
در اینجا OKR مثل مسیر و مقصد روی نقشه است، و نتایج کلیدی مانند تابلوهای راهنمای مسیر عمل میکنند که نشان میدهند آیا در مسیر درست هستیم یا نه.
KPI (Key Performance Indicator):
KPIها مانند ابزارهای سنجش عملکرد روزانه هستند و به شما میگویند وضعیت فعلی چگونه است، اما مسیر را تغییر نمیدهند.
- میانگین زمان پاسخ به تماس مشتریان = ۸ ساعت
- تعداد تعمیرات موفق در روز = ۱۵ دستگاه
- درصد مشتریان راضی در هفته گذشته = ۸۷٪
KPI مثل سرعتسنج و کیلومترشمار ماشین است که به شما نشان میدهد چقدر سریع حرکت میکنید و چه مسافتی طی کردهاید، اما نمیگوید مقصد بعدی چیست یا چه مسیر بهتری وجود دارد.
جدول قابل لمس تفاوت OKR و KPI:
| ویژگی | OKR | KPI |
| هدف اصلی | رسیدن به اهداف بزرگ و تغییرات واقعی | پایش عملکرد روزانه یا فعلی |
| تمرکز | مسیر و نتایج مهم | عدد و وضعیت فعلی |
| روحیه تیم | انگیزشی و چالشبرانگیز | معمولاً فقط اطلاعاتی، انگیزشی کم |
| بازه زمانی | کوتاهمدت تا میانمدت (۳-۶ ماه) | روزانه، هفتگی، ماهانه |
- OKR مسیر و هدف را مشخص میکند و تیم را تحریک میکند پیشرفت کند،
- KPI وضعیت فعلی را نشان میدهد و به شما اطلاع میدهد آیا روی مسیر درست هستید یا نه،
- KPIها میتوانند بخشی از OKR باشند، اما هر KPI، OKR نیست.
چه زمانی استفاده از OKR مناسب است؟
بهترین زمان استفاده از OKR وقتی است که سازمان یا تیم میخواهد تمرکز، شفافیت و پیشرفت واقعی داشته باشد، نه اینکه فقط پایش عملکرد روزمره داشته باشد. به عبارت دیگر، وقتی میخواهید تغییر بزرگ، هدفگذاری جسورانه و همراستایی تیمها را ایجاد کنید، OKR مناسب است.

شرایط مناسب برای استفاده از OKR:
1. وقتی میخواهید روی اهداف مهم تمرکز کنید
2. وقتی نیاز به شفافیت بین تیمها دارید
- همه اعضای تیم بدانند چه اهدافی وجود دارد و چه کسی مسئول کدام بخش است.
3. وقتی میخواهید پیشرفت را قابل اندازهگیری کنید
- با نتایج کلیدی (Key Results) میتوانید پیشرفت به سمت هدف را بسنجید و مسیر را اصلاح کنید.
4. وقتی قصد دارید اهداف چالشبرانگیز تعیین کنید
- OKR برای اهداف جسورانه و انگیزشی عالی است، نه فقط فعالیتهای روزمره.
5. وقتی میخواهید همراستایی بین اهداف سازمانی و فردی ایجاد کنید
- تیمها و افراد میدانند کارهایشان چگونه به اهداف کلان سازمان کمک میکند.
6. وقتی میخواهید یادگیری و بازخورد مستمر داشته باشید
- OKR به شما اجازه میدهد هر دوره مشخص (مثلاً سه ماه) اهداف و اقدامات را مرور و اصلاح کنید.
- اگر فقط میخواهید عملکرد روزمره را پایش کنید، KPI کافی است،
- اگر میخواهید مسیر رشد، اهداف بزرگ و تغییر واقعی ایجاد کنید، OKR ابزار مناسب است.
مثال انجام OKR برای کسب و کار فروشگاه آنلاین لباس زنانه

مسئله:
- فروشگاه میخواهد فروش خود را افزایش دهد و مشتریان بیشتری جذب کند.
هدف (Objective):
- افزایش فروش و جذب مشتریان جدید در سه ماه آینده.
این هدف الهامبخش و روشن است و نشان میدهد فروشگاه میخواهد مشتریان جدیدی جذب کند و درآمد فروش را بالا ببرد.
نتایج کلیدی (Key Results) و KPI مرتبط:
| نتیجه کلیدی (Key Result) | KPI برای سنجش |
| افزایش تعداد مشتریان جدید از ۵۰۰ به ۱۲۰۰ نفر | تعداد مشتریان جدید روزانه |
| افزایش فروش ماهانه از ۲۰۰ میلیون به ۳۵۰ میلیون تومان | درآمد ماهانه |
| افزایش میانگین ارزش سبد خرید از ۳۰۰ هزار تومان به ۴۵۰ هزار تومان | متوسط ارزش سبد خرید |
نتایج کلیدی دقیق و قابل اندازهگیری هستند. KPIها ابزارهایی هستند که پیشرفت شما را به سمت هر نتیجه کلیدی نشان میدهند.
طرحهای ابتکاری (Initiatives):
- اجرای کمپین تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی برای جذب مشتریان جدید،
- ارائه تخفیف ویژه برای اولین خرید،
- بهبود تجربه کاربری سایت و فرآیند پرداخت،
- ارسال پیشنهادات شخصیسازی شده بر اساس علاقه مشتریان.
این اقدامات همان کاری هستند که باعث تحقق نتایج کلیدی میشوند و هدف را قابل دسترس میکنند.
ارتباط اجزا:
- هدف: مقصد سفر “افزایش فروش و جذب مشتریان جدید”
- نتایج کلیدی: تابلوهای مسیر “نشان میدهند چقدر به هدف نزدیک هستید”
- طرحهای ابتکاری: ماشین حرکت “اقداماتی که شما را به هدف میرسانند”
- KPIها: نشانگر سرعت حرکت “پیشرفت هر نتیجه کلیدی را اندازهگیری میکنند”
نتیجهگیری داستانی:
بعد از سه ماه، دادهها بررسی میشوند:
- تعداد مشتریان جدید به ۱۱۵۰ نفر رسیده،
- فروش ماهانه به ۳۴۰ میلیون تومان رسیده،
- میانگین ارزش سبد خرید به ۴۴۰ هزار تومان رسیده.
با این دادهها، تیم میداند کدام اقدامات موفق بودند و کجا نیاز به بهبود دارند. KPIها کمک میکنند پیشرفت را لحظهای پایش کنند و تصمیمات عملی بگیرند.
برای تحلیل کسب و کار از چه کسی مشاوره بگیریم؟
تحلیل کسبوکار زمانی مؤثر است که از افراد متخصص و باتجربه مشاوره بگیرید. کسی که فقط نظریه بداند کافی نیست؛ شما به راهنمای عملیاتی و تجربه واقعی نیاز دارید تا تصمیماتتان درست و سریع باشد.
در این مسیر، میتوانید روی تجربه مهندس پاکراه و تیم متخصص آکادمی پاکراه حساب کنید. آنها میتوانند به شما کمک کنند:
- وضعیت فعلی کسبوکار را دقیق تحلیل کنید
- نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها را شناسایی کنید
- OKR و استراتژیهای عملی برای رشد و بهبود کسبوکار تدوین کنید
با همراهی متخصصان آکادمی پاکراه، نه تنها تحلیل کسبوکار علمی و دقیق انجام میشود، بلکه شما یاد میگیرید چگونه خودتان بتوانید این تحلیلها را انجام دهید و تصمیمات استراتژیک بگیرید.
تجربه نشان داده است که مشاوره حرفهای میتواند مسیر رشد را کوتاهتر کند و از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کند.
روش MBO بیشتر بر اهداف فردی و پایان دوره تمرکز دارد و عملکرد بر اساس دستیابی به اهداف سنجیده میشود. اما OKR تمرکز روی اهداف تیمی و سازمانی دارد، نتایج آن کوتاهمدت و قابل اندازهگیری هستند و باعث شفافیت و همراستایی بین اعضای تیم میشوند.
خیر، OKR برای هر سازمان یا تیمی قابل استفاده است که میخواهد اهداف مهم و چالشبرانگیز تعیین کند و پیشرفت واقعی خود را پایش کند. حتی کسبوکارهای کوچک هم میتوانند با استفاده از OKR مسیر رشد و تمرکز خود را مشخص کنند و تیم را به سمت نتایج ملموس هدایت کنند.

روی دکمه «مشاوره آنلاین» کلیک کنید تا مهندس ایمان پاکراه و تیم آکادمی پاکراه بهصورت آنلاین و کاملاً رایگان راهنماییتان کنند.
مشاوره آنلاین