B2B و B2C دو نام اختصاری هستند که به کرّات در حوزه بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرند. B2B مخفف Business-to-Business است که بر فروش محصول یا خدمات به سازمانها استوار است و B2C مخفف Business-to-Consumer است که به نوعی مصرفکنندگان عادی را مورد هدف بازاریابی قرار میدهد. در این مقاله از آکادمی کسبوکار پاکراه قصد داریم تا بهطور عمیقتر و تخصصیتر به بررسی این دو مفهوم و کارایی مدل کسبوکار b2b و b2c در بازاریابی بپردازیم.
مدل کسبوکار B2B چیست؟
مدل B2B زمانی بهکار میرود که شرکت شما قصد فروش محصولات یا خدمات به شرکتها یا کسبوکارهای دیگر را داشته باشد. بااینحال، در حین اینکه محصولات یا خدماتتان را به سایر مشاغل می فروشید، نباید یک موضوع را هم فراموش کنید: اشخاصی که از شما خرید میکنند، خودشان تصمیم به خرید نمیگیرند. آنها محصول یا خدمات شما را برای شرکت خود میخرند و در واقع، خرید را از طرف کل سازمان و با توجه به نیازهای سازمانی انجام میدهند. هدف اصلی بازاریابی B2B، کسب سود از طریق تأمین مواد اولیه، ارائه تجهیزات یا خدمات تخصصی است.
برخی از محصولات رایج b2b شامل خدمات مشاوره، سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری، خدمات کپی رایتینگ، تولید سرنخ (لید) و بسیاری موارد دیگر هستند. و البته که مشتری احتمالاً فقط به چنین محصولاتی نیاز نخواهد داشت اما این نوع محصولات اعتبار بسیار زیادی برای کسبوکارها فراهم میکنند. در بازاریابی b2b استراتژیهایی مانند بازاریابی محتوا، بازاریابی ایمیلی، بهینهسازی موتورهای جستجو و بازاریابی شبکههای اجتماعی با هدف جذب و حفظ مشتریان انجام میشود.
مثالی برای درک بیشتر مدل کسب و کار b2b
فرض کنید شما یک رستوراندار هستید. برای اینکه رستورانتان همیشه مواد غذایی تازه و باکیفیت داشته باشد، باید از یک تامینکننده مواد غذایی خرید کنید. این تامینکننده، یک کسبوکار B2B است. یعنی به جای اینکه محصولاتش را مستقیم به شما (به عنوان مصرفکننده) بفروشد، آنها را به کسبوکارهای دیگری مثل رستورانها، هتلها و فروشگاهها میفروشد.
تفاوت اصلی B2B با B2C اینجاست: وقتی شما به عنوان یک رستوراندار میخواهید مواد غذایی بخرید، اولویتهایتان با یک مشتری معمولی که میخواهد برای خانهاش خرید کند، فرق میکند. شما به دنبال کیفیت، قیمت مناسب و حجم زیاد هستید. به همین دلیل، فروشنده B2B باید به نیازهای خاص کسبوکارها توجه کند و محصولات و خدماتی را ارائه دهد که برای آنها مفید باشد.
کتاب پیشنهادی برای مدل کسب و کار B2B
برای اطلاعات بیشتر درباره مدل کسبوکار b2b پیشنهاد میکنیم کتاب «تجارت الکترونیک B2B: مبانی، مدلهای کسبوکار و بهترین نمونهها در تجارت آنلاین»، نوشته گریت هاینهمان با ترمجه سمیرا بصیری و مریم نعمتی را که توسط نشر علم به چاپ رسیده است، مطالعه کنید. شما در این کتاب با تمام اصول این تجارت آشنا خواهید شد. فصل سوم این کتاب به انواع مدلهای کسبوکار در تجارت الکترونیک میپردازد، چالشهای دیجیتال مدل b2b را یادآور میشود و فرصتها و محدودیتهای فروش آنلاین در این حوزه را بیان میکند. بازاریابان b2b میدانند که این شغل هر لحظه در در حال تغییر و بهروز رسانی است و باید در این حوزه کاملا آپدیت و گوش به زنگ تغییرات باشند.
مدل کسبوکار B2C چیست؟
مدل کسبوکار b2c به معنای فروش به مصرفکننده است. مصرفکننده یک مشتری دائمی و فردی است و محصول شما برای حل مشکلات او طراحی و توسعه یافته است. در مدل b2c، شما میتوانید هرچیزی را که افراد جامعه به آن نیاز دارند، به فروش برسانید اما رقابت زیادی نیز در این حوزه وجود دارد. بههمین دلیل است که شرکتهای B2C باید در استراتژیهای بازاریابی خود خلاق باشند تا در صدر بازار باقی بمانند و از رقبای خود جلوتر باشند. این مدل بازاریابی، یک مدل کاملا مشتریمحور و نیازمند ارتباطات و تعاملات قوی برای جذب مشتریان است. استفاده از تاکتیکهای تبلیغاتی مختلف مانند تخفیفها و کمپینهای تبلیغاتی مناسبتی میتواند در راهبرد این مدل موثر باشد.
درهرصورت، این به تجربه شما بستگی دارد. اگر در یک صنعت خاص که تجربه شخصی در آن دارید، کسبوکاری راهاندازی کنید، به احتمال زیاد مشتریان خود را بهخوبی درک خواهید کرد. شما بهعنوان یک شرکت B2C میتوانید خیلی راحت در فروشگاه آنلاینتان محصول یا خدماتتان را به فروش برسانید. راهاندازی چنین کسبوکاری چندان هزینهبر نیست. تبلیغات را هم میتوانید از طریق یوتیوب، فیسبوک، اینستاگرام، گوگل یا کانالهای دیگر انجام دهید. حتی میتوانید محصول یا خدمات خود را در سایتهایی مانند دیجیکالا، دیوار یا ترب ثبت کنید و بفروشید. کافی است وارد بازی شوید و اولین فروش خود را انجام دهید.
مثالی برای درک بهتر مدل کسب و کار B2C
اگر شما تا به حال لباسی را از یک فروشگاه اینترنتی خریداری کردهاید، با مدل کسبوکار B2C آشنا هستید. در این مدل، محصولات مستقیماً به مصرفکنندگانی مثل شما و من فروخته میشوند.
برای مثال، وقتی شما یک پیراهن را از یک فروشگاه آنلاین میخرید، آن فروشگاه شما را به عنوان یک مشتری فردی در نظر میگیرد و سعی میکند با تبلیغات جذاب، تخفیفات ویژه و خدمات پس از فروش خوب، شما را به خرید تشویق کند.
تفاوت اصلی B2C با B2B اینجاست: در B2C، تمرکز روی نیازها و سلیقههای فردی مشتری است. در حالی که در B2B، تمرکز روی نیازهای یک کسبوکار است.
کتاب پیشنهادی برای مدل کسب و کار B2C
در حوزه b2c نیز کتاب «قرمز: رموز فروش موفق» نوشته جفری گیتومر و ترجمه فرخ بافنده به شما کمک میکند با جنبههای فروش یک محصول آشنا شوید، بیاموزید که به چه شکل محصول خود را معرفی کنید و با ایجاد احساس نیاز و پرسشگری در خریداران، آنها را به پای میز معامله بکشانید. کتاب قرمز: رموز فروش موفق (The Little Red Book of Selling) به بیان تکنیکهای روانشناسی و ایجاد احساس نیاز در مخاطب برای خرید میپردازد.
B2B و B2C چه وجه اشتراکی دارند؟
مدلهای کسبوکار B2B و B2C، هر دو نقش مهمی در دنیای تجارت ایفا میکنند. با اینکه به نظر میرسد این دو مدل کاملاً متفاوت هستند، اما در واقع اشتراکات زیادی دارند.
چه اشتراکاتی؟
1. هدف نهایی: فروش و کسب سود:
چه شما به یک شرکت دیگر نرمافزار بفروشید (B2B) و چه به یک مصرفکننده لباس بفروشید (B2C)، هدف اصلیتان یکسان است: فروش محصول یا خدمت و کسب سود.
2. اهمیت مشتری:
در هر دو مدل، مشتری پادشاه است. در B2B، مشتری شما یک کسبوکار است که نیازهای خاصی دارد و در B2C، مشتری شما یک فرد است که دنبال رفع نیازهای شخصیاش است. در هر دو حالت، شناخت دقیق نیازهای مشتری و ارائه راهحل مناسب، کلید موفقیت است.
3. استفاده از ابزارهای بازاریابی مشابه:
هر دو مدل از ابزارهای بازاریابی مشابهی مانند بازاریابی محتوا، شبکههای اجتماعی، ایمیل مارکتینگ و تبلیغات استفاده میکنند. تفاوت اصلی در نحوه استفاده از این ابزارها و مخاطب هدف است.
4. نیاز به ایجاد ارتباط قوی:
چه در B2B و چه در B2C، ایجاد ارتباط قوی با مشتریان بسیار مهم است. این ارتباط میتواند از طریق تعامل مستقیم، پاسخگویی به سوالات و ارائه خدمات پس از فروش ایجاد شود.
مثالی برای درک بهتر:
تصور کنید شما یک شرکت تولیدکننده قهوه هستید. شما میتوانید:
- B2B: قهوه خود را به کافهها، رستورانها و هتلها بفروشید. در این حالت، مشتری شما یک کسبوکار است و شما باید به نیازهای خاص آنها مانند کیفیت قهوه، حجم سفارش و شرایط پرداخت توجه کنید.
- B2C: قهوه خود را در بستهبندیهای جذاب به صورت آنلاین یا در فروشگاههای زنجیرهای بفروشید. در این حالت، مشتری شما افراد عادی هستند که به دنبال یک قهوه خوشمزه برای مصرف شخصی خود هستند.
بسیاری از کسبوکارها از ترکیبی از B2B و B2C استفاده میکنند. برای مثال، یک شرکت تولیدکننده لوازم آرایشی میتواند محصولات خود را هم به سالنهای زیبایی بفروشد (B2B) و هم به صورت مستقیم به مصرفکنندگان (B2C).
مدل کسبوکار b2b و b2c چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟
وقتی صحبت از مدل کسبوکار b2b و b2c میشود، تفاوتهای کلیدی خاصی وجود دارد که باید از آنها آگاه باشید، چون استراتژیهایی که در بخش B2C مفید واقع میشوند، ممکن است در بازاریابی B2B اصلاً کار نکنند. بنابراین، در اولین گام باید مورد مدل کسبوکار خود تحقیق کنید.
در بازار b2c، مسیر خرید میتواند نسبتاً خطی باشد اما درحالحاضر، پویایی بازار در تعامل با مشتری B2B تغییر کرده است و بیشتر شبیه به B2C شده است. بههمین دلیل، بیش از 70 درصد از تیمهای بازاریابی b2b در حال برنامهریزی برای سرمایهگذاری در حوزه b2c هستند.
در مورد مشتریان B2C، فرصت بیشتری برای ایجاد ارتباط عاطفی وجود دارد و برندهایی مانند دیجیکالا، اسنپ و گلرنگ بازیگران آینده بخش B2C کشور خواهند بود. این برندها توانستهاند ظرفیت قابل توجهی از فروش محصول یا خدمات را به بخش عظیمی از مشتریان معرفی و هرکدام حداقل یک پایگاه مشتریان 20 میلیونی ایجاد کنند. اسنپ با ارائه خدمات تاکسی اینترنتی، دیجی کالا با پلتفرم E-Commerce و گروه گلرنگ با مجموعه برندهای خردهفروشی شامل افق کوروش، اکالا، گندم، سورنا و هایپرفامیلی این راه را شروع کرده اند و توانستهاند سهم بازار قابل توجهی را در فروش از آن خود کنند.
این برندها میدانند باید با خواستههای هر مشتری ارتباط برقرار کنند و داستانی سرگرمکننده و آموزشی در کمپینهای بازاریابی و فروش خود داشته باشند. فراموش نکنید مشتریان B2C هنگام خرید برای خود (برخلاف خرید برای کسبوکاری که برای آن کار می کنند)، بهشدت روی لذت خود سرمایه گذاری میکنند و مطمئناً همه خواهان محصولاتی هستند که زندگی آنها را آسانتر و جالبتر کند، اما مشتریان بازاریابی B2C بیشتر از مخاطبان B2B به سرگرمی علاقه دارند.
در ادامه به تمامی تفاوت های مدل کسب و کار B2B و B2C خواهیم پرداخت:
1. مشتری:
در B2B، مشتری یک کسبوکار است و در B2C، مشتری یک فرد است.
2. انگیزه خرید:
- B2B: انگیزه خرید در B2B معمولاً منطقی و مبتنی بر نیازهای تجاری است. مشتریان B2B به دنبال راهکارهایی برای بهبود بهرهوری، کاهش هزینهها و افزایش درآمد هستند.
- B2C: انگیزه خرید در B2C اغلب احساسی و مبتنی بر خواستهها و نیازهای شخصی است. مشتریان B2C به دنبال محصولاتی هستند که به آنها احساس خوبی بدهد یا سبک زندگی آنها را بهبود بخشد.
3. چرخه فروش:
- B2B: چرخه فروش در B2B معمولاً طولانیتر و پیچیدهتر است و شامل مراحل بیشتری مانند شناسایی مشتری بالقوه، ایجاد رابطه، ارائه پیشنهاد، مذاکره، کسب تاییدیه از چندین تصمیمگیرنده و در نهایت بستن قرارداد است.
- B2C: چرخه فروش در B2C معمولاً کوتاهتر و سادهتر است و مشتری ممکن است با یک جستجوی کوتاه و مقایسه چند محصول، تصمیم به خرید بگیرد.
4. حجم خرید:
- B2B: حجم خرید در B2B معمولاً بیشتر و ارزش هر معامله بالاتر است.
- B2C: حجم خرید در B2C معمولاً کمتر و ارزش هر معامله پایینتر است.
5. روابط مشتری:
- B2B: روابط مشتری در B2B معمولاً طولانیمدت و مبتنی بر اعتماد است. شرکتها به دنبال ایجاد روابط قوی با مشتریان خود هستند تا بتوانند در درازمدت به همکاری ادامه دهند.
- B2C: روابط مشتری در B2C ممکن است کوتاهمدتتر باشد و بر اساس تجربه خرید مشتری از محصول یا خدمات باشد.
6. بازاریابی:
- B2B: بازاریابی B2B معمولاً بر روی محتواهای آموزشی، وبینارها، کتابهای الکترونیکی و شبکهسازی تمرکز دارد. هدف اصلی، ایجاد آگاهی و اعتماد در بین تصمیمگیرندگان است.
- B2C: بازاریابی B2C معمولاً بر روی تبلیغات، بازاریابی محتوا، شبکههای اجتماعی و ایمیل مارکتینگ تمرکز دارد. هدف اصلی، ایجاد احساسات مثبت و ترغیب مشتریان به خرید است.
7. کانالهای فروش:
- B2B: کانالهای فروش در B2B معمولاً شامل نمایندگیها، فروش مستقیم، نمایشگاهها و پلتفرمهای B2B است.
- B2C: کانالهای فروش در B2C شامل فروشگاههای فیزیکی، فروشگاههای آنلاین، بازارچههای آنلاین و شبکههای اجتماعی است.
8. خدمات پس از فروش:
- B2B: خدمات پس از فروش در B2B معمولاً شامل قراردادهای پشتیبانی، آموزش، تعمیر و نگهداری است.
- B2C: خدمات پس از فروش در B2C معمولاً شامل گارانتی، تعویض کالا و پشتیبانی مشتری است.
9. سنجش عملکرد:
- B2B: سنجش عملکرد در B2B معمولاً بر روی شاخصهایی مانند ارزش عمر مشتری، نرخ حفظ مشتری و بازگشت سرمایه تمرکز دارد.
- B2C: سنجش عملکرد در B2C معمولاً بر روی شاخصهایی مانند نرخ تبدیل، ارزش متوسط سبد خرید و تعداد مشتریان جدید تمرکز دارد.
10 . فرآیند تصمیمگیری:
- B2B: فرآیند تصمیمگیری معمولاً طولانیتر، پیچیدهتر و شامل افراد بیشتری است. اغلب نیاز به تایید چندین سطح مدیریتی وجود دارد.
مثال: خرید یک نرمافزار CRM برای یک شرکت بزرگ. این تصمیم نیاز به تایید مدیر فروش، مدیر فناوری اطلاعات، مدیر مالی و شاید حتی مدیرعامل دارد.
- B2C: فرآیند تصمیمگیری معمولاً کوتاهتر و شخصیتر است. مشتری به سرعت تصمیم میگیرد و خرید را انجام میدهد.
مثال: خرید یک کتاب از یک فروشگاه آنلاین. مشتری با جستجو و مقایسه سریع، کتاب مورد نظر را پیدا کرده و خرید را نهایی میکند.
11. کانالهای فروش:
- B2B: کانالهای فروش معمولاً شامل نمایشگاههای تجاری، کنفرانسها، فروش مستقیم، نمایندگیها و پلتفرمهای B2B است.
مثال: شرکتهای تولید تجهیزات صنعتی معمولاً در نمایشگاههای تخصصی شرکت میکنند تا محصولات خود را به شرکتهای دیگر عرضه کنند.
- B2C: کانالهای فروش شامل فروشگاههای فیزیکی، فروشگاههای آنلاین، شبکههای اجتماعی و بازارچههای آنلاین است.
مثال: یک برند پوشاک هم فروشگاه فیزیکی دارد و هم فروشگاه آنلاین و از شبکههای اجتماعی برای تبلیغات و فروش استفاده میکند.
12. محتوا و پیامرسانی:
- B2B: محتوا معمولاً فنیتر و تخصصیتر است و بر روی مزایای تجاری محصول یا خدمات تمرکز دارد.
- B2C: محتوا معمولاً جذابتر، احساسیتر و بر روی مزایای شخصی محصول یا خدمات تمرکز دارد.
در نهایت، مهمترین تفاوت بین B2B و B2C این است که در B2B، مشتری یک کسبوکار است که به دنبال حل مشکلات تجاری خود است، در حالی که در B2C، مشتری یک فرد است که به دنبال رفع نیازهای شخصی خود است.
B2B بهتر است یا B2C؟
وقتی صحبت از b2b در مقابل b2c میشود، کدام مدل کسبوکار بهتر است؟ آیا میتوانید با فروش محصول یا خدمات خود به مشاغل یا مصرفکنندگان عمومی یا خصوصی درآمد بیشتری کسب کنید؟ کدام مدل کسبوکار سودآورتر است؟ پاسخ کوتاه این است که بستگی دارد. این موضوع بستگی به پیشینه، تخصص، دانش، مجموعه مهارتهای خاص شما و استراتژی کلی شما در بازار هدف دارد.
بهطورکلی، برای اکثر مردم، شروع با B2C کمی سادهتر و کمچالشتر است، چون در زندگی روزمره خود نیز مصرفکننده همان محصولات و خدمات هستید. بنابراین، درک نیازهای آن بازار برایشان راحتتر است. ازطرفدیگر، اگر شما تجربه کار در یک شرکت را داشته باشید، مدل B2B برایتان آسانتر خواهد بود، چون زمینه و شبکه روابط را دارید.
بههمین دلیل، برای افرادی که سرمایه کم و استرس زیادی دارند، توصیه میشود با مدل b2c شروع کنند و درصورت نیاز بعدها به شبکه b2b متصل شوند. اما اگر مهارت و جسارت داشته باشید، مدل B2B میتواند بسیار سودآور باشد، چون کسبوکارها معمولاً نسبت به مصرفکنندگان معمولی هزینه بیشتری برای محصول یا خدمات موردنیازشان میپردازند. البته شما میتوانید در بخش B2C نیز درآمد کافی کسب کنید، اما لازم است ابتدا یک پایگاه مشتریان وسیع ایجاد کنید. اما برای کسب درآمد خوب در با B2B، نیازی به تعداد زیادی مشتری نخواهید داشت.
برای ورود به کسبوکار b2b یا b2c نیاز به آگاهی از تفاوتهای این دو مدل دارید.
اهداف بازاریابی B2B
اصلیترین اهداف بازاریابی b2b شامل موارد زیر هستند:
- افزایش فروش و سودآوری
- اعتمادسازی و حفظ روابط بلندمدت
- افزایش آگاهی از برند
- افزایش سهم بازار
- بهبود استراتژی فرآیندهای فروش مانند استفاده از ابزارهای دیجیتال، اتوماسیون فرآیندها و تحلیل دادهها باشد.
مشتریان بازاریابی b2b معمولاً شامل گروههای زیر هستند:
- تولیدکنندگان برای مواد اولیه و تجهیزات تولید
- ارائهدهندگان خدمات تخصصی مانند بازاریابی، حسابداری یا مشاوره
- خردهفروشان
- سازمانهای دولتی
مزایای بازاریابی b2b
مزایای مدل b2b عبارتند از:
- سودآوری بالاتر بهدلیل حجم بالاتر معاملات و ارزش افزوده بیشتر در محصولات و خدمات تجاری
- روابط بلندمدت با مشتریان که منجر به وفاداری مشتری و درآمد پایدارتر میشود.
- کاهش هزینههای بازاریابی
- بازخورد حرفهای
- کارایی بیشتر
- دسترسی به بازار گستردهتر
اهداف بازاریابی B2C
اهداف اصلی بازاریابی b2c شامل موارد زیر است:
- جذب و ترغیب مشتریان به خرید با کمک پیامهای تبلیغاتی جذاب و متقاعدکننده
- ایجاد آگاهی از برند برای اعتمادسازی و وفاداری مشتریان
- افزایش فروش و سهم بازار
- ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان
- بهبود تجربه مشتری
مشتریان بازاریابی B2C معمولا تمام افراد عادی جامعه هستند که تحت تاثیر عوامل عاطفی و برای رفع نیازهای شخصی و فوری خود خرید میکنند و اهداف طولانیمدت ندارند. آنها اغلب تحت تاثیر تبلیغات و تخفیفها قرار میگیرند و به تجربه رضایتمندانه از خریدشان اهمیت میدهند.
مزایای بازاریابی b2c
بازاریابی b2c دارای مزایای زیر است:
- دسترسی مستقیم به مشتریان
- فروش گسترده
- ایجاد ارتباط احساسی قوی با مشتریان
- انعطافپذیری بیشتر نسبت به به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان و تنظیم استراتژیهای خود
- بهبود تجربه مشتری که منجر به رضایت بیشتر و افزایش فروش میشود.
- امکان استفاده از دادههای مشتریان
چه زمانی B2B احتمالاً برای شما بهتر است؟
اگر قبلاً در دنیای شرکتها و سازمانها کار کرده باشید، مدل کسبوکار b2b میتواند برای شما کارکرد خوبی داشته باشد چون احتمالا از قبل بینشهایی در مورد نحوه تصمیمگیری شرکتهای بزرگ برای خرید دارید و حتی برخی از مشکلاتی را که شرکتها با آن مواجه هستند، میدانید. پس میتوانید خدمات یا محصولاتی ایجاد کنید که دقیقاً آن مشکل را حل کند.
در مجموع، اگر دوست دارید برای اهداف بلندمدت برنامهریزی کنید، از چالشهای مسیر نمیترسید و از پرداختن به جزئیات لذت میبرید، B2B میتواند برای شما مفید باشد. از آنجایی که چرخه فروش در B2B طولانیتر است، باید برای استراتژی بلندمدت برنامهریزی کنید.
چه زمانی B2C احتمالا برای شما بهتر است؟
شروع کسبوکار B2Cممکن است آسانتر بهنظر برسد چون خودتان به نوعی مشتری انواع محصولات هستید و میتوانید محصولاتی را تولید کنید و بفروشید که خودتان از آنها لذت میبرید. بااینحال، برای ماندن در این مدل کسبوکار باید توانایی درگیر نگه داشتن مشتریان با محصول یا خدماتتان را داشته باشید. در واقع، برای جذب مشتری به نوعی خلاقیت نیاز دارید. اگر ایده شما برای اکثریت جامعه جذاب و پاسخگوی نیازهای فوری آنها باشد، ممکن است حوزه B2C برای شما مناسبتر باشد. اما باید مراقب باشید چون مشتریان B2C میتوانند به سمت رقبای شما نیز کشیده شوند. بنابراین باید برای ماندن در مدل b2c ببینید که چگونه میتوانید جذاب بمانید و محصول یا خدماتی فراتر از بازار ارائه دهید.
B2B یا B2C؟ مهم P2P است!
همانطور که مشاهده کردید، پاسخ دقیقی برای بهتر بودن مدل کسبوکار b2b و b2c وجود ندارد و عوامل بسیاری تعیینکننده موفقیت یا شکست شما هستند. در واقع، هرکدام از این مدلها را اگر درست انجام دهید، میتوانند بسیار سودآور باشند.در نهایت همه چیز به P2P بستگی دارد، یعنی به تعامل فرد به فرد. باید بهخاطر داشته باشید که مشتریان شما ارقام و اعداد روی صفحه حسابداری نیستند. آنها انسانهای واقعی هستند که اگر بدانید چرا و چگونه خرید میکنند، میتوانید آنها را وارد معامله با خودتان کنید. این موضوع نه تنها برای حوزه کسبوکار b2c بلکه برای مشاغل B2B نیز صدق میکند، چون حتی کسبوکارهای بزرگ نیز توسط انسان اداره میشود. بنابراین اگر بدانید چگونه میتوانید نیازها و خواستههای یک فرد را دریابید و برای رفع آن نیازها بکوشید، میتوانید بهطور مؤثرتری با مشتریان بالقوه ارتباط برقرار کنید. در هرحال، فروش ارتباط زیادی با احساسات دارد و باید مختصات روانشناسانه فروش رعایت شود.
در پایان، تصمیم بین انتخاب مدلهای کسبوکار B2B و B2C کاملا با پیشینه، تخصص و اهداف شما مطابقت دارد. مدل B2C ممکن است بهدلیل جذابیت پایگاه مشتریان قوی و گسترده، احتمال ورود آسانتری را تداعی کند و مدل B2B پتانسیل سودآوری قابل توجهی ارائه دهد. درهرحال، صرفنظر از مدلی که انتخاب میکنید، درک تفاوتهای ظریف بازار هدف، نیازهای آنها و هنر فروش مؤثر بسیار مهم است.
پس از انتخاب مدل b2b یا b2c چه باید کرد؟
پس از انتخاب مدل کسبوکار b2b و b2c شروع به ایجاد مسیرهایی کنید که با ویژگیها، انگیزهها و الگوهای خرید منحصربهفرد مخاطبان هدف شما همخوانی دارد. در نظر داشته باشید که برای کسبوکار خود پیشنهادهای ارزندهای ایجاد کنید که مخاطب را به خرید ترغیب کند و مزایای قابل توجه، انحصاری و جذابی ارائه دهد و موقعیت برند شما را در بازار تقویت کند.
سخن پایانی
هردو مدل کسبوکار b2b و b2c جایگاه، استراتژی و مزایای خاص خود را دارند که برای ورود به این حوزهها لازم است در نظر گرفته شوند. در این مقاله تلاش کردیم تا از زوایا و منظرهای مختلف به معرفی این دو مدل بپردازیم. بااینوجود، اگر همچنان در این خصوص ابهام یا سوالی دارید میتوانید با تیم متخصصان آکادمی پاکراه تماس بگیرید و مشاوره کسب و کار دریافت کنید.