زمان مطالعه: 9 دقیقه
سوالی درباره مقاله «اثر زیگارنیک و‌تاثیر آن در بازاریابی، تبلیغات و فروش» دارید؟

روی دکمه «مشاوره آنلاین» کلیک کنید تا مهندس ایمان پاکراه و تیم آکادمی پاکراه به‌صورت آنلاین و کاملاً رایگان راهنمایی‌تان کنند.

مشاوره آنلاین

آیا تا‌به‌حال شده هنگام دیدن یک سریال، درست وقتی داستان در اوج است، قسمت تمام شود و نتوانید منتظر قسمت بعدی بمانید؟ یا وقتی در حال خواندن مقاله‌ای هستید، تیتر بعدی آن‌قدر شما را کنجکاو کند که حتی بدون نیاز واقعی، ادامه‌اش را بخوانید؟

این همان اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect) است. پدیده‌ای روان‌شناختی که ذهن انسان را نسبت به کارهای ناتمام حساس می‌کند و باعث می‌شود تا زمانی که “پایان” را نبیند، درگیر باقی بماند.

در این مقاله از آکادمی کسب‌وکار پاکراه می‌خواهیم بررسی کنیم که چطور می‌توان از این اصل روان‌شناسی در بازاریابی، تبلیغات، فروش و حتی تولید محتوا استفاده کرد تا مخاطب را تا آخر همراه نگه داریم و تعامل و فروش را چند برابر کنیم.

اگر می‌خواهید یاد بگیرید چطور از “ناتمامی ذهنی” برای رشد برند خود استفاده کنید، تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید، چون پاسخ در ادامه (با تحلیل مهندس پاکراه) است!

اثر زیگارنیک چیست؟

  • واژه Zeigarnik Effect (اثر زیگارنیک) از نام روانشناس روسی، Bluma Zeigarnik گرفته شده است.
  • Zeigarnik = نام خانوادگی روانشناس
  • Effect = اثر، تأثیر
  • بنابراین Zeigarnik Effect یعنی “اثر زیگارنیک” یا “تأثیری که کارهای ناتمام یا قطع‌شده بر ذهن انسان می‌گذارند”.

اثر زیگارنیک یک پدیده روانشناسی است که نشان می‌دهد انسان‌ها کارهای ناتمام یا وقایع ناتمام را بهتر به خاطر می‌سپارند و ذهنشان دائماً به آن‌ها بازمی‌گردد.

به عبارت ساده‌تر، وقتی یک کار نیمه‌کاره یا موضوع ناتمام در ذهن شما باقی می‌ماند، مغز شما آن را مرتباً مرور می‌کند تا آن را کامل کند. این اثر باعث می‌شود توجه و حافظه شما نسبت به کارهای ناتمام بیشتر از کارهای تمام‌شده باشد.

اثر زیگارنیک چیست؟

مثال:

تصور کنید در حال تماشای یک سریال هستید و اپیزود آخر ناگهان نیمه‌تمام می‌ماند و پایان آن مشخص نمی‌شود. احتمالاً هفته‌ها و حتی ماه‌ها ذهن شما به آن داستان بازمی‌گردد و به دنبال تکمیلش است.

همین اصل را در بازاریابی می‌توان به کار برد تا کنجکاوی و علاقه مخاطب حفظ شود.

تاریخچه اثر زیگارنیک

تاریخچه اثر زیگارنیک به اوایل دهه ۱۹۲۰ برمی‌گردد:

Bluma Zeigarnik روانشناس روسی، در حالی که تحت نظر Kurt Lewin (روانشناس مشهور آلمانی) کار می‌کرد، متوجه شد گارسن‌ها (پرسنل رستوران) بهتر یادشان می‌ماند سفارش‌هایی که هنوز سرو نشده بودند تا آن‌هایی که تکمیل شده بود.

این مشاهده منجر شد تا او آزمایشی طراحی کند:

  • به شرکت‌کنندگان چند کار ساده می‌دهد و بعضی را نیمه‌کاره رها می‌کند،
  • در نتیجه متوجه شد که ذهن انسان کارهای ناتمام را خیلی بهتر از کارهای تمام‌شده به خاطر می‌آورد،
  • از این یافته‌ها، مفهوم Zeigarnik Effect شکل گرفت و بعداً در روانشناسی، بازاریابی و تبلیغات به کار گرفته شد.

چرا اثر زیگارنیک برای بازاریابی و فروش اهمیت دارد؟

اثر زیگارنیک به بازاریابان و فروشندگان این امکان را می‌دهد که توجه و کنجکاوی مشتری را نگه دارند و احتمال اقدام او را افزایش دهند.

وقتی یک پیام تبلیغاتی، پیشنهاد ویژه یا تجربه خرید نیمه‌کاره و ناتمام باشد، ذهن مشتری دائماً به آن بازمی‌گردد و انگیزه بیشتری برای تکمیل آن ایجاد می‌کند.

چرا اثر زیگارنیک برای بازاریابی و فروش اهمیت دارد؟

مزایای اثر زیگارنیک در بازاریابی و فروش:

  • جلب توجه بیشتر: پیام‌ها یا تبلیغات ناتمام ذهن مخاطب را فعال نگه می‌دارند،
  • افزایش تعامل: مشتریان برای یافتن اطلاعات کامل، به وب‌سایت، شبکه‌های اجتماعی یا فروشگاه شما بازمی‌گردند،
  • تقویت یادآوری برند: کارهای ناتمام در ذهن باقی می‌مانند و احتمال اینکه برند شما را به خاطر بسپارند افزایش می‌یابد.
مثال:

یک برند آموزشی، ویدئوی کوتاهی درباره یک تکنیک فروش منتشر می‌کند اما پاسخ کامل یا نتیجه نهایی را ارائه نمی‌دهد. کاربران برای دیدن ادامه و تکمیل تجربه، دوباره به صفحه برمی‌گردند و احتمال ثبت‌نام یا خرید دوره افزایش پیدا می‌کند.

تاثیر زیگارنیک در تبلیغات

اثر زیگارنیک به این معناست که ذهن انسان کارهای ناتمام یا نیمه‌کاره را بهتر به یاد می‌آورد. در تبلیغات، این یعنی وقتی تبلیغ یا کمپین یک پیام ناتمام یا معمایی ارائه دهد، مشتری تمایل بیشتری دارد آن را دنبال کند و به اقدام برسد.

اگر تبلیغ شما پرسشی ایجاد کند یا داستان را نیمه‌کاره بگذارد، ذهن مخاطب برای تکمیل آن تحریک می‌شود و احتمال تعامل یا خرید بیشتر می‌شود.

تاثیر زیگارنیک در تبلیغات

مثال‌های واقعی از استفاده اثر زیگارنیک در تبلیغات:

مثال:

کمپین اسپری بادی‌کر با بازی مهران مدیری و آزاده صمدی:

در فاز اول تبلیغ، فقط تصویر مهران مدیری یا آزاده صمدی پخش شد که با حالت تعجب گفت: “واو!”

هیچ توضیحی درباره برند یا محصول داده نشد.

کاربران کنجکاو شدند که این “واو” مربوط به چیست؟عطر؟ فیلم؟ برند جدید؟

در فاز دوم بود که برند Bodycare معرفی شد و همه متوجه شدند هدف، معرفی اسپری بدن جدید است.

در نتیجه تا قبل از رونمایی، هزاران جست‌وجو و گفت‌وگو در شبکه‌های اجتماعی ایجاد شد. دقیقاً همان هدف اثر زیگارنیک: نگه داشتن ذهن مخاطب در “ناتمامی”.

اثر زیگارنیک در کمپین دیجی کالا

مثال:

تبلیغات روزشمار دیجی‌کالا در بیلبوردها:

در روزهای قبل از یک جشنواره فروش، بیلبوردهایی فقط با عبارت

  • “۳ روز تا اتفاق بزرگ…”

در سطح شهر دیده می‌شدند، بدون هیچ نشانه‌ای از لوگو یا برند.

دو روز بعد شد: “۲ روز تا اتفاق بزرگ…”

و نهایتاً در روز آخر لوگوی دیجی‌کالا ظاهر شد.

در نتیجه مردم در فضای مجازی حدس می‌زدند این تبلیغ از کدام برند است؛ همان کشش ذهنیِ ناتمام‌مانده باعث شد تا روز رونمایی، کنجکاوی جمعی شکل بگیرد.

مثال:

کمپین اپل قبل از معرفی اولین آیفون:

اپل قبل از معرفی اولین آیفون، فقط تیزرهایی پخش کرد با شعار

  • “Something big is coming”

و هیچ تصویری از گوشی نشان نداد.

در نتیجه میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا به دنبال حدس و گمان درباره محصول جدید اپل بودند و ذهن همه درگیر ادامه ماجرا بود.

مثال:

کمپین ناتمام بانک ملت:

چند سال پیش بیلبوردهایی با جمله

  • “زندگی تازه‌ای در راه است…”

در سطح شهر نصب شد، بدون هیچ اشاره‌ای به بانک.

چند روز بعد در فاز دوم مشخص شد مربوط به افتتاح خدمات بانک ملت است.

مثال:

تبلیغ Netflix برای سریال Stranger Things:

نتفلیکس قبل از پخش فصل جدید، فقط بیلبوردهایی سیاه با نماد قرمز عدد “11” نصب کرد، بدون هیچ متن یا توضیحی.

در نتیجه کاربران در شبکه‌های اجتماعی درباره مفهوم آن بحث کردند و کمپین عملاً توسط خود مردم وایرال شد.

مثال:

سریال‌ها و تبلیغات تیزر:

  • قبل از پخش سریال یا محصول جدید، شرکت‌ها تریلر یا تیزر کوتاه منتشر می‌کنند بدون اینکه پایان داستان را نشان دهند.

به مانند مثال: شبکه Netflix قبل از عرضه سریال جدید، چند ویدئو کوتاه با صحنه‌های هیجان‌انگیز اما بدون پاسخ کامل پخش می‌کند تا مخاطب حس کند “باید ادامه بدهد و کاملش رو ببیند”.

تبلیغات ویدیویی با پایان باز

مثال:

تبلیغات ویدئویی با پایان باز:

  • شرکت‌های خودروسازی مثل BMW یا Audi گاهی تبلیغات کوتاه با صحنه‌ای جذاب اما پایان باز منتشر می‌کنند.
  • ذهن مخاطب برای فهمیدن نتیجه و مدل کامل خودرو تحریک می‌شود و احتمال مراجعه به سایت یا نمایشگاه افزایش می‌یابد.
مثال:

ایمیل مارکتینگ با CTA معمایی:

  • برندها در ایمیل تبلیغاتی، متن را نیمه‌کاره می‌گذارند و می‌نویسند: “برای دیدن راز این تخفیف، کلیک کنید”.
  • این ناتمامی باعث می‌شود کاربر روی لینک کلیک کند تا “پاسخ را کامل کند”.

اثر زیگارنیک در برند زارا

مثال:

تبلیغات آنلاین و پست‌های شبکه‌های اجتماعی:

  • مثلاً برند پوشاک Zara در اینستاگرام عکس محصول را با زاویه‌ای نشان می‌دهد که بخشی از آن دیده نمی‌شود و مخاطب کنجکاو می‌شود که وارد سایت شود و کامل محصول را ببیند.
مثال:

محصولات با باز شدن مرحله‌ای (Gamification):

  • برندهایی مثل Nike یا Adidas کمپین‌هایی دارند که جوایز یا محصولات را مرحله به مرحله نشان می‌دهند.

به مانند مثال: “مرحله بعدی را کشف کن” یا “مرحله دوم فقط در اپلیکیشن قابل مشاهده است” ذهن کاربر را درگیر نگه می‌دارد.

اثر زیگارنیک در فروش حضوری و آنلاین

در فروش حضوری، احساس ناتمامی مکالمه یا فرآیند خرید باعث می‌شود مشتری به‌طور ناخودآگاه درگیر برند یا فروشنده شود و به مرحله بعدی برگردد.

اثر زیگارنیک در فروش حضوری

روش‌های استفاده در فروش حضوری:

1. معرفی ناتمام محصول

به جای اینکه تمام ویژگی‌های محصول را در همان ابتدا توضیح دهید، بخشی از اطلاعات را نگه دارید و بگویید:

  • یه ویژگی خاص داره که مشتری‌های ما عاشقشن، اجازه بدید وقتی مدل جدید رو دیدید براتون توضیح بدم.

این جمله باعث می‌شود مشتری حس کند هنوز اطلاعاتش کامل نیست و بخواهد دوباره مراجعه کند یا تماس بگیرد.

2. ایجاد حس کنجکاوی در پیشنهاد فروش

وقتی تخفیف یا طرحی دارید، کامل نگویید؛ مثلاً:

  • اگر تا آخر هفته مراجعه کنید، یه سورپرایز ویژه براتون داریم.

ذهن مشتری به‌صورت خودکار برای کشف آن “سورپرایز” درگیر می‌شود.

3. پیگیری نیمه‌تمام پس از ملاقات

در پایان جلسه، همه‌چیز را قطعی نکنید و جمله‌ای بگویید مثل:

  • من یه پیشنهاد بهتر هم براتون دارم، اجازه بدید فردا با جزئیاتش تماس بگیرم.

با این روش، مشتری در حالت “انتظار برای تکمیل گفتگو” باقی می‌ماند و احتمال خرید در تماس بعدی بیشتر می‌شود.

اثر زیگارنیک در فروش آنلاین

در فروش آنلاین، اثر زیگارنیک معمولاً در طراحی صفحات، تبلیغات دیجیتال و مسیر خرید کاربر استفاده می‌شود تا کاربر حس کند هنوز کارش تمام نشده است.

تاثیر زیگارنیک در فروش آنلاین

روش‌های استفاده در فروش آنلاین:

1. سبد خرید نیمه‌کاره

وقتی کاربر محصولی را در سبد می‌گذارد اما خرید را تمام نمی‌کند، ارسال ایمیل با پیام:

  • سبد خرید منتظر شماست!

ذهن او را یاد ناتمامی کارش می‌اندازد و احتمال تکمیل خرید بالا می‌رود.

2. فرم‌های ثبت‌نام یا عضویت ناتمام

اگر کاربر فقط بخشی از فرم را پر کند، پیام یادآور یا ایمیل ادامه‌دادن باعث می‌شود حس تکمیل در او فعال شود.

  • فقط یک قدم تا دریافت هدیه ثبت‌نام باقی مانده!

3. تبلیغات مرحله‌ای

برندها تبلیغاتی با مراحل ناقص طراحی می‌کنند، مثلاً:

  • مرحله ۱ را دیدی؟ منتظر مرحله ۲ باش!

این تکنیک به‌ویژه در کمپین‌های لانچ محصول یا رویدادها بسیار مؤثر است.

4. داستان‌سرایی ناتمام در محتوا

مثلاً در سایت بنویسند:

  • در قسمت بعدی، راز موفقیت این برند را می‌گوییم…

همین ناتمامی باعث بازگشت کاربر و افزایش نرخ تعامل می‌شود.

اثر زیگارنیک در فروش چه حضوری و چه آنلاین، ابزاری برای نگه داشتن ذهن مشتری درگیر برند شماست.
با ناتمام گذاشتن آگاهانه‌ی اطلاعات، پیشنهاد یا تجربه، مشتری احساس می‌کند باید برگردد و کار را تمام کند  و این دقیقاً همان چیزی است که فروش را جلو می‌برد. ایمان پاکراه

چگونه از اثر زیگارنیک در بازاریابی محتوا استفاده کنیم؟

اثر زیگارنیک بیشترین تأثیر را در بازاریابی محتوایی دارد. جالب است بدانید که بسیاری از تولیدکنندگان محتوا، حتی بدون آگاهی از این اصل روان‌شناختی، روزانه از آن در قالب دستورالعمل‌ها و بریفی که کارفرما تعیین می‌کند استفاده می‌کنند.

در واقع، قلاب محتوا مهم‌ترین بخش هر محتواست؛ جایی که باید ذهن کاربر را درگیر و نگران کنیم تا او تا انتهای مقاله بماند، اسکرول کند و از صفحه خارج نشود. همین رفتار باعث افزایش زمان ماندگاری کاربر در سایت و بهبود سئو می‌شود.

در محتوای اینستاگرام نیز همین اتفاق رخ می‌دهد. برای مثال، در ابتدای بسیاری از ریلزها دیده‌ایم که فرد می‌گوید: “آخری از همه مهم‌تره!” یا “عدد ۳ رو کامنت کن تا اطلاعاتشو برات بفرستم” این دقیقاً همان تکنیک زیگارنیک است که باعث می‌شود مخاطب احساس کند هنوز چیزی ناتمام مانده و باید بماند تا بداند ادامه‌اش چیست. در ادامه با مثال‌های بیشتری از این تکنیک آشنا می‌شوید.

تاثیر زیگارنیک در کانتنت مارکتینگ

۱. عنوان‌هایی بنویس که کنجکاوی ایجاد کنند (نه پاسخ کامل)

کاری کن کاربر احساس کنه هنوز جواب رو نگرفته.

مثال:
  • راز موفقیت برند اپل در فروش چیست؟ (شماره ۳ شگفت‌زده‌تان می‌کند!)
  • این اشتباه کوچک در فروش، میلیون‌ها تومان ضرر به شما می‌زند!

چرا جواب می‌دهد؟ چون ذهن مخاطب دنبال “پایان داستان” است و برای بستن حلقه ذهنی، ادامه مطلب را می‌خواند.

بسیاری از تولیدکنندگان محتوا در اینستاگرام، حتی بدون آگاهی از اثر زیگارنیک، در ابتدای ریلز یا پست‌های اسلایدی جمله‌ای به‌کار می‌برند که مخاطب را کنجکاو کرده و او را تا پایان محتوا نگه می‌دارد. همین رفتار ناخودآگاه باعث افزایش زمان ماندگاری کاربر، رعایت الگوریتم اینستاگرام و در نتیجه، بیشتر دیده‌شدن محتوا می‌شود. ایمان پاکراه

۲. محتوای آموزشی را مرحله‌به‌مرحله ارائه بده

به‌جای دادن کل آموزش در یک پست یا ویدیو، آن را در چند بخش منتشر کنید.

ارائه مرحله به مرحله محتوا برای اثر زیگارنیک

مثال:

قسمت اول: “۳ گام اول برای ساخت قیف فروش مؤثر” در قسمت بعد، راهکار جذب لید را می‌گوییم.

ذهن کاربر درگیر می‌ماند تا قسمت بعد را دنبال کند که باعث افزایش نرخ بازگشت میشود.

۳. در کپشن و پست‌های شبکه اجتماعی “پایان باز” بگذار

مثال:
  • اگه بدونی این فروشنده فقط با یه جمله تونست قرارداد ببنده، باورت نمیشه…
  • یا
  • تو مرحله آخر این تکنیک یه اتفاق غیرمنتظره میفته… حدست چیه؟
  • با این تکنیک تعامل بالا میرود چون کاربر خودش میخواهد پایان را حدس بزند یا منتظر پاسخ بعدی بماند.

۴. از ایمیل مارکتینگ مرحله‌ای استفاده کنید

در ایمیل اول، همه جزئیات را نگویید.

مثال:

ایمیل ۱: “چرا ۷۰٪ از مشتریان خرید را نیمه‌کاره رها می‌کنند؟ (فردا راه‌حل را می‌فرستیم)”
ایمیل ۲: “و حالا ۳ تکنیکی که مانع این اتفاق می‌شوند…”

ذهن کاربر به دلیل حس ناتمامی، منتظر ایمیل بعدی می‌ماند.

۵. در پایان محتوا، سؤال یا چالش بگذارید

ایجاد چالش در پایان محتوا برای اثر زیگارنیک

مثال: به‌نظرت در فروش حضوری کدام روش مؤثرتر است؟ تجربه‌ات را در کامنت بنویس.
  • کاربر احساس می‌کند هنوز در گفت‌وگو حضور دارد و محتوای شما تمام نشده است.

 ۶. از ناتمامی در ویدیوها استفاده کنید

در پایان ویدیو بگویید:

  • در قسمت بعد، رازی را می‌گویم که کمتر کسی از آن خبر دارد!

این جمله ذهن کاربر را تا قسمت بعدی نگه می‌دارد، درست مانند سریال‌ها.

۷. در صفحات فروش (Landing Pages) از اثر زیگارنیک بهره ببرید

به‌جای دادن تمام اطلاعات، بخشی از آن را پس از کلیک یا ثبت‌نام ارائه دهید.

مثال:
  • ۳ راز افزایش فروش، راز سوم فقط برای اعضای ویژه!
  • کاربر برای تکمیل تجربه خود، اقدام به ثبت‌نام می‌کند.
اثر زیگارنیک یعنی باز گذاشتن حلقه ذهنی مخاطب تا به‌صورت ناخودآگاه به دنبال ادامه محتوا باشد.
در بازاریابی محتوا، هر جمله ناتمام، هر وعده قسمت بعد و هر سؤال باز، می‌تواند نرخ تعامل، کلیک و فروش را چند برابر کند. که این موضوع هم برای الگوریتم های اینستاگرام، سئو و … مفید است و هم به درآمدزایی بیشتر کمک میکند. ایمان پاکراه

نگاه متفات ایمان پاکراه درباره اثر زیگارنیک

من معتقدم بازاریابی به‌شدت با جامعه‌شناسی و روان‌شناسی گره خورده است و این دو از بازاریابی جداشدنی نیستند. بیایید کمی به گذشته برگردیم؛ به دوران کودکی یا جمع‌های خانوادگی که وقتی حرفی از کسی به میان می‌آمد، همه مشتاق بودند بدانند «آخرش چی شد؟» یا وقتی کسی خاطره‌ای را با هیجان تعریف می‌کرد، بی‌صبرانه می‌گفتیم: «زودتر بگو آخرش چی شد!»

برای ما مهم نبود آن پایان چقدر ارزش صبر کردن داشت؛ مهم این بود که ذهنمان درگیر شده بود و تا پایان، رهایمان نمی‌کرد. اما راوی داستان هدفش را محقق کرده بود. او با نگه داشتن ما پای حرف‌هایش، موفق شده بود کنجکاوی ذهنمان را بیدار کند.

در واقع، همین تجربه‌های ساده روزمره نمونه‌ای از اثر زیگارنیک هستند. ذهن انسان از ناتمامی بیزار است و تا زمانی که به پاسخ یا پایان نرسد، آرام نمی‌گیرد. امروز هم در دنیای دیجیتال، الگوریتم‌های گوگل و شبکه‌های اجتماعی دقیقاً بر همین اساس کار می‌کنند.

هرچه کاربر مدت بیشتری در صفحه بماند، اسکرول کند، تا انتها بخواند، ویدیو را کامل ببیند یا برای دانستن ادامه در کامنت بنویسد، سیگنال مثبتی به الگوریتم می‌دهد که «این محتوا جذاب بوده» و باید بیشتر دیده شود.

نگاه متفات ایمان پاکراه درباره اثر زیگارنیک

اگر فعالان حوزه بازاریابی، فروش یا تبلیغات از این اصل استفاده کنند، می‌توانند ذهن کنجکاو انسان را درگیر کنند. ذهنی که ذاتاً می‌خواهد کشف کند، بداند و ادامه دهد. همین کنجکاوی باعث افزایش تعامل و دیده‌شدن بیشتر در بازاریابی دیجیتال می‌شود، چون در مسیر طبیعی رفتار کاربر حرکت می‌کنید.

در بازاریابی سنتی نیز این اثر به‌خوبی کار می‌کند. وقتی به مشتری وعده‌ی محصول یا خدمتی تازه می‌دهید، ذهنش درگیر می‌شود و حتی اگر شما فراموش کنید، او بازمی‌گردد و می‌پرسد: «پس چی شد؟»

این همان قدرت اثر زیگارنیک است. در بازاریابی، فروش، تبلیغات و حتی در زندگی روزمره. ذهن انسان همیشه دنبال پایان باز است، همان‌طور که ما ایرانی‌ها همیشه مشتاقیم بدانیم در فیلم‌های اصغر فرهادی «آخرش چی شد»

برای پیاده سازی اثر زیگائرنیک در کسب و کار از چه کسی مشاوره بگیریم؟

برای پیاده‌سازی اثر زیگارنیک در کسب‌وکار، بهترین راهکار این است که با یک مشاور حرفه‌ای در بازاریابی رفتاری و روان‌شناسی مصرف‌کننده مشورت کنید. چنین فردی می‌تواند به شما کمک کند تا:

  • محتوای دیجیتال یا حضوری خود را طوری طراحی کنید که کنجکاوی ذهن مشتری را برانگیزد،
  • تجربه کاربری را بهینه کرده و تعامل را افزایش دهد،
  • از تکنیک‌های پایان باز در کمپین‌ها، لندینگ‌پیج‌ها، ایمیل مارکتینگ و شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید.

در ایران، ایمان پاکراه و متخصصان آکادمی کسب‌وکار پاکراه در این حوزه سابقه و تجربه عملی دارند. آن‌ها با ترکیب روان‌شناسی رفتار مصرف‌کننده، استراتژی بازاریابی محتوا و طراحی تجربه کاربر می‌توانند به شما نشان دهند که چگونه اثر زیگارنیک را در کمپین‌های حضوری و دیجیتال خود پیاده کنید و بیشترین تعامل و فروش را ایجاد کنید.

به عبارت دیگر، اگر می‌خواهید کاربران را درگیر نگه دارید، نرخ تعامل را بالا ببرید و فروش را افزایش دهید، مشاوره گرفتن از تیم پاکراه راهکار عملی و علمی شما خواهد بود.

سوالات متداول

اثر زیگارنیک یک پدیده روان‌شناختی است که نشان می‌دهد انسان‌ها کارهای ناتمام را بهتر از کارهای تمام‌شده به خاطر می‌سپارند. مغز تا زمانی که کاری کامل نشود، در حالت «درگیری ذهنی» باقی می‌ماند تا آن را به پایان برساند.

در بازاریابی، از این اثر برای تحریک کنجکاوی، افزایش تعامل و حفظ توجه مشتری استفاده می‌شود. با ایجاد حس ناتمامی در پیام، تبلیغ یا محتوا، می‌توان کاری کرد که مخاطب بخواهد ادامه را بداند و با برند درگیر بماند.

در فروش حضوری می‌توان اطلاعات را به‌صورت ناقص یا مرحله‌ای ارائه داد. این ناتمامی باعث می‌شود مشتری برای دانستن ادامه، دوباره مراجعه کند.

بله، در بازاریابی محتوایی این اثر فوق‌العاده موثر است. استفاده از عناوین کنجکاوی‌برانگیز، کپشن‌های ناتمام، ویدیوهای چندبخشی و طرح سؤال در پایان محتوا باعث می‌شود مخاطب تا آخر بماند و تعامل بیشتری ایجاد شود.