زمان مطالعه: 10 دقیقه
سوالی درباره مقاله «اصطلاحات رایج کسب و کار» دارید؟

روی دکمه «مشاوره آنلاین» کلیک کنید تا مهندس ایمان پاکراه و تیم آکادمی پاکراه به‌صورت آنلاین و کاملاً رایگان راهنمایی‌تان کنند.

مشاوره آنلاین

اگر کسب و کار خود را دارید یا قرار است در دنیای آن وارد شوید یا به عنوان یک کارمند در یک کسب و کار فعال هستید؛ پیشنهاد میکنم مقاله اصطلاحات رایج کسب و کار از آکادمی پاکراه را تا آخر مطالعه نمایید تا ارتباطات مؤثرتری برقرار کنید، فرصت‌های بیشتری را شناسایی کنید، تصمیمات بهتری اتخاذ کنید، اعتبار و شهرت خود را افزایش دهید، در محیط رقابتی امروز موفق‌تر باشید و با اعتماد به نفس بیشتری مسیر خود را دنبال نمایید. در این مقاله تمامی اصطلاحات رایج مالی، بازاریابی، مدیریت، استارتاپی، منابع انسانی، فناوری اطلاعات، حقوقی، تجارت الکترونیک و تجزیه تحلیل داده را برای شما با مخفف، معانی و توضیحات هر یک به صورت کامل شرح داده ایم. اگر سوالی دارید در نظرات همین مقاله از کارشناسان آکادمی پاکراه بپرسید.

چرا دانستن اصطلاحات کسب و کار مهم است؟

دانستن اصطلاحات کسب و کار به دلایل متعددی بسیار مهم است و مزایای فراوانی را برای افراد و کسب‌وکارها به همراه دارد. در ادامه به برخی از مهم‌ترین دلایل و مزایای آن اشاره می‌کنم:

برای افراد مهم است، چونکه:

  • ارتباط مؤثرتر: با دانستن اصطلاحات تخصصی، افراد می‌توانند به راحتی با همکاران، مشتریان و سایر ذینفعان کسب و کار ارتباط برقرار کنند و مفاهیم را به صورت دقیق و روشن انتقال دهند.
  • درک بهتر فرصت‌ها: آشنایی با اصطلاحات به افراد کمک می‌کند تا فرصت‌های شغلی و کسب و کار را بهتر شناسایی کنند و در تصمیم‌گیری‌های حرفه‌ای خود از آن‌ها بهره ببرند.
  • افزایش اعتماد به نفس: تسلط بر اصطلاحات باعث افزایش اعتماد به نفس فرد در محیط کار می‌شود و او را قادر می‌سازد تا در جلسات و مذاکرات به صورت حرفه‌ای عمل کند.
    پیشرفت شغلی: دانستن اصطلاحات تخصصی، یک مزیت رقابتی مهم برای افراد محسوب می‌شود و می‌تواند به پیشرفت شغلی آن‌ها کمک کند.
    یادگیری مداوم: یادگیری اصطلاحات جدید، افراد را به سمت یادگیری مداوم و توسعه دانش خود سوق می‌دهد.

برای کسب‌وکارها مهم است، چونکه:

  • ارتقای ارتباطات داخلی: استفاده از اصطلاحات مشترک در یک سازمان، باعث بهبود ارتباطات بین بخش‌های مختلف و کاهش سوءتفاهم‌ها می‌شود.
  • جذب مشتریان حرفه‌ای: کسب‌وکارهایی که از اصطلاحات تخصصی استفاده می‌کنند، به عنوان کسب‌وکارهایی حرفه‌ای و قابل اعتماد در نظر گرفته می‌شوند و می‌توانند مشتریان حرفه‌ای را جذب کنند.
  • برقراری ارتباط بهتر با شرکا: دانستن اصطلاحات تخصصی به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا با شرکا و تامین‌کنندگان خود ارتباط مؤثرتری برقرار کنند و همکاری‌های موفق‌تری داشته باشند.
  • تصمیم‌گیری بهتر: آشنایی با اصطلاحات تخصصی، به مدیران و تصمیم‌گیرندگان کمک می‌کند تا اطلاعات را بهتر تحلیل کنند و تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.
  • بهبود تصویر برند: استفاده صحیح از اصطلاحات تخصصی، به بهبود تصویر برند و افزایش اعتبار کسب‌وکار کمک می‌کند.

اصطلاحات عمومی کسب و کار تا بازاریابی

دنیای بازاریابی پُر از اصطلاحات تخصصی است که درک آن‌ها برای هر فردی که در این حوزه فعالیت می‌کند یا به آن علاقه‌مند است، ضروری است. در ادامه به بررسی برخی از مهم‌ترین و پرکاربردترین اصطلاحات در این حوزه خواهیم پرداخت.

1. بازاریابی (Marketing)

بازاریابیMarketing
مجموعه‌ای از فعالیت‌ها برای معرفی، عرضه و فروش محصولات یا خدمات به مشتریان هدف.

2.برند (Brand)

برندBrand
نام، لوگو، طراحی و هر چیزی که یک محصول یا خدمات را از رقبا متمایز می‌کند.

3.بازار هدف (Target Market)

بازار هدفTarget Market
گروه مشخصی از افراد که یک محصول یا خدمات برای آن‌ها طراحی شده است.

4.آمیخته بازاریابی (Marketing Mix)

آمیخته بازاریابیMarketing Mix
چهار عنصر اصلی بازاریابی شامل محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Place) و ترویج (Promotion).

5.تحقیقات بازار (Market Research)

تحقیقات بازارMarket Research
جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها برای درک بهتر بازار، مشتریان و رقبا.

6. سهم بازار (Market Share)

سهم بازارMarket Share
درصدی از کل فروش یک بازار خاص که به یک شرکت خاص تعلق دارد.

7.چرخه عمر محصول (Product Lifecycle)

چرخه عمر محصولProduct Lifecycleمخفف: PLC
مراحل مختلفی که یک محصول از معرفی تا حذف از بازار طی می‌کند، شامل مراحل معرفی، رشد، بلوغ و افول.

8.مشتری (Customer)

مشتریCustomer
فرد یا سازمانی که محصول یا خدمات را خریداری می‌کند.

9.مصرف کننده (Consumer)

مصرف‌کنندهConsumer
فردی که محصول یا خدمات را برای استفاده شخصی یا خانوادگی خریداری می‌کند.

10.رقبا (Competitors)

رقباCompetitors
سایر شرکت‌هایی که محصولات یا خدمات مشابهی را ارائه می‌دهند.

11.مزیت رقابتی (Competitive Advantage)

مزیّت رقابتیCompetitive Advantageمخفف:CA
ویژگی یا توانایی منحصر به فردی که یک شرکت را از رقبا متمایز می‌کند.

12.ارزش پیشنهادی (Value Proposition)

ارزش پیشنهادیValue Proposition
مجموعه‌ای از مزایایی که یک محصول یا خدمات برای مشتریان ارائه می‌دهد.

13.استراتژی بازاریابی (Marketing Strategy)

ارزش پیشنهادیValue Proposition
برنامه‌ای جامع برای دستیابی به اهداف بازاریابی یک شرکت.

14.اهداف بازاریابی Marketing Objectives

اهداف بازاریابیMarketing Objectives
نتایج خاصی که یک شرکت قصد دارد از طریق فعالیت‌های بازاریابی خود به آن‌ها دست یابد.

15.تاکتیک‌های بازاریابی Marketing Tactics

تاکتیک‌های بازاریابیMarketing Tactics
اقدامات خاصی که برای اجرای استراتژی بازاریابی انجام می‌شود.

16.بودجه بازاریابی Marketing Budget

بودجه بازاریابیMarketing Budget
مقدار پولی که برای فعالیت‌های بازاریابی اختصاص داده می‌شود.

17.اصطلاحات مرتبط با تحقیقات بازار

فارسیانگلیسیتعریف
نمونهSampleگروه کوچکی از افراد که برای انجام تحقیقات انتخاب می‌شوند.
پرسشنامهQuestionnaireمجموعه‌ای از سوالات که برای جمع‌آوری داده‌ها از افراد استفاده می‌شود.
تمرکز گروهFocus Groupجلسه‌ای که در آن گروه کوچکی از افراد در مورد یک موضوع خاص بحث می‌کنند.
مصاحبهInterviewگفتگو با یک فرد برای جمع‌آوری اطلاعات.

18. محتوای ارزشمند (Value-Added Content)

بودجه بازاریابیMarketing Budget
هر نوع اطلاعات، داده یا محتوای دیگری که برای مخاطب هدف مفید و جذاب باشد.

19.کمپین بازاریابی (Marketing Campaign)

کمپین بازاریابیMarketing Campaign
مجموعه‌ای از فعالیت‌های بازاریابی هماهنگ شده که با هدف دستیابی به یک هدف مشخص طراحی شده‌اند.

20. تجزیه و تحلیل SWOT

تجزیه و تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها)Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats مخفف: SWOT
مخفف Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats (نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها، تهدیدها) است.

SWOT ابزاری برای ارزیابی نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها در یک سازمان است.

21.تبلیغات (Advertising)

تبلیغاتAdvertising
هر گونه فعالیت پرداختی برای معرفی و ترویج محصولات یا خدمات را تبلیغات میگویند.
  • تبلیغات آنلاین: Online advertising
  • تبلیغات آفلاین: Offline advertising

22.مزایای رقابتی (Competitive Advantage)

مزایای رقابتیCompetitive Advantage
ویژگی‌ها یا عواملی که یک کسب‌وکار را از رقبا متمایز می‌کند.

23.نقشه موقعیت‌یابی (Positioning Map)

نقشه موقعیت‌یابیPositioning Map
ابزاری برای نشان دادن موقعیت یک برند نسبت به رقبا.

24.نیازها و ترجیحات مشتری (Customer Needs and Preferences)

نیازها و ترجیحات مشتریCustomer Needs and Preferences
آنچه مشتریان به دنبال آن هستند و چه چیزی آن‌ها را راضی می‌کند.

25.جذب مشتری (Customer Acquisition)

جذب مشتریCustomer Acquisitionمخفف: CA
آنچه مشتریان به دنبال آن هستند و چه چیزی آن‌ها را راضی می‌کند.

26.نگهداشت مشتری (Customer Retention)

جذب مشتریCustomer Acquisitionمخفف: CR
فرآیند حفظ مشتریان موجود و افزایش وفاداری آن‌ها.

27.انواع بازاریابی

نام فارسیمعادل انگلیسیتوضیحات
بازاریابی سنتیTraditional Marketingاستفاده از تبلیغات سنتی به مانند رادیو، تلویزیون، چاپی و …
بازاریابی دیجیتالDigital Marketingبازاریابی در فضای اینترنت
بازاریابی دهان به دهانWord of Mouth Marketing (wom)زمانی که مشتریان راضی، محصولات یا خدمات یک شرکت را به دیگران معرفی می‌کنند.
بازاریابی ویروسیViral Marketingایجاد محتوایی که به سرعت در بین افراد منتشر می‌شود.
بازاریابی گوشه ایNiche Marketingتمرکز بر یک بازار کوچک و خاص
بازاریابی تجربیExperiential Marketingایجاد تجربیات فراموش‌نشدنی برای مشتریان.
بازاریابی شخصی‌سازی شدهPersonalized Marketingارائه پیام‌های تبلیغاتی سفارشی به هر مشتری.
بازاریابی مبتنی بر موقعیت مکانیLocation-Based Marketingتبلیغاتی که بر اساس موقعیت مکانی کاربر نمایش داده می‌شود. مثلا پیشنهاد یک رستوران نزدیک به محل فعلی شما.
بازاریابی مبتنی بر رفتارBehavioral Marketingتبلیغاتی که بر اساس رفتار گذشته کاربر (مثلا محصولاتی که قبلا جستجو کرده است) نمایش داده می‌شود.
بازاریابی مبتنی بر محتواContent Marketingایجاد و انتشار محتوای ارزشمند و مرتبط برای جذب و حفظ مخاطبان. مثلا وبلاگ، پادکست، ویدئو.
بازاریابی ویدیوییVideo Marketingیک استراتژی پویا است که با کمک محتوای ویدیویی قانع‌کننده و جذاب توسط کسب‌وکارها برای تبلیغ محصولات، خدمات یا نام تجاری استفاده می‌شود
بازاریابی سبزGreen Marketingتمرکز بر محصولات و خدماتی که به محیط زیست آسیب نمی‌رسانند و از مواد بازیافتی یا تجدیدپذیر استفاده می‌کنند.
بازاریابی اجتماعیSocial Marketingترویج رفتارهای مثبت در جامعه مثل کمک به نیازمندان یا حفاظت از محیط زیست.
بازاریابی شبکه‌ایNetwork Marketingفروش محصولات یا خدمات توسط افرادی که به صورت مستقل با شرکت همکاری می‌کنند و از طریق معرفی افراد جدید درآمد کسب می‌کنند.
بازاریابی مشارکتیCollaborative Marketingهمکاری دو یا چند برند برای اجرای یک کمپین مشترک و رسیدن به اهداف مشترک.

28.مخاطب هدف (Target Audience)

مخاطب هدفTarget Audience
گروهی از افراد که یک محصول یا خدمت برای آن‌ها طراحی شده است.

29.پیام کلیدی (Key Message)

پیام کلیدیKey Message
پیام اصلی که یک کمپین تبلیغاتی می‌خواهد به مخاطبان انتقال دهد.

29.کانال‌های ارتباطی (Communication Channels)

کانال‌های ارتباطیCommunication Channels
روش‌هایی که برای انتقال پیام‌های تبلیغاتی استفاده می‌شوند.

30.اندازه‌گیری عملکرد (Performance Measurement)

اندازه گیری عملکردPerformance Measurement
ارزیابی اثربخشی یک کمپین تبلیغاتی.

31.خریدار مخفیانه (mystery shopping)

خریدار مخفیانهmystery shopping
افراد به عنوان مشتریان مخفی وارد مغازه‌ها، رستوران‌ها یا سایر مکان‌های خدماتی می‌شوند و عملکرد فروشندگان یا کارکنان را ارزیابی می‌کنند.

32.پرسونال برندینگ (Personal branding)

برندسازی شخصیPersonal branding
به معنای ساختن یک هویت منحصربه‌فرد و شناخته شده برای خودتان است، درست مانند یک برند تجاری. به عبارت ساده‌تر، این فرایند به شما کمک می‌کند تا در ذهن دیگران به‌عنوان یک فرد متخصص، قابل اعتماد و متمایز شناخته شوید.

33. مرکز تماس (call center)

مرکز تماسcall center
یک واحد سازمانی است که وظیفه مدیریت تماس‌های ورودی و خروجی با مشتریان را بر عهده دارد. این تماس‌ها می‌توانند از طریق تلفن، ایمیل، چت آنلاین یا سایر کانال‌های ارتباطی صورت بگیرند.

34.طرح کسب و کار

طرح کسب و کارBusiness Plan
بیزینس پلن، سندی است که تمامی اهداف و جزئیات یک کسب‌وکار را شامل می‌شود. بیزینس پلن را با نام‌های دیگری همچون طرح تجاری یا طرح کسب‌وکار نیز می‌شناسند.

35. لیدرشیپ (رهبری)

رهبریleadership
رهبری به معنای توانایی هدایت، انگیزش و تاثیرگذاری بر دیگران برای رسیدن به یک هدف مشترک است. یک رهبر کسی است که می‌تواند تیم یا گروهی از افراد را به سمت موفقیت هدایت کند.

36. صاحب کسب و کار (Business owner)

مالک کسب و کارBusiness owner
بیزینس اونر یا مالک کسب‌وکار (Business owner) به فرد یا گروهی اطلاق می‌شود که مالکیت قانونی یک کسب‌وکار را بر عهده دارند. این فرد یا گروه مسئول تصمیم‌گیری‌های نهایی در مورد کسب‌وکار، سرمایه‌گذاری، استراتژی‌ها و مدیریت روزمره آن است.

37. جونیور (Junior)

جونیورJunior
به فردی گفته می‌شود که تجربه کاری کمی در یک حوزه خاص دارد. معمولاً افراد تازه فارغ‌التحصیل یا افرادی که به تازگی وارد یک حوزه کاری شده‌اند، در این دسته قرار می‌گیرند. جونیورها معمولاً تحت نظر افراد با تجربه‌تر کار می‌کنند و به مرور زمان مهارت‌های خود را افزایش می‌دهند.

معادل انگلیسی:
مفهوم:

38. سنیور (Senior)

سنیورSenior
به فردی با تجربه و مهارت بالا در یک حوزه خاص گفته می‌شود. معمولاً افرادی که سال‌ها در یک زمینه خاص فعالیت کرده‌اند و به تخصص بالایی دست پیدا کرده‌اند، در این دسته قرار می‌گیرند. سنیورها معمولاً مسئولیت‌های بیشتری بر عهده دارند و به عنوان رهبر و راهنما برای افراد با تجربه کمتر عمل می‌کنند.

39. تاچ‌پوینت (Touchpoint)

هر نقطه تماس یا تعامل بین مشتری (یا کاربر) و برند (کسب‌وکار، محصول، خدمات یا تیم شما) در طول سفر مشتری.

اصطلاحات و کلمات پُرکارد کسب و کار در منابع انسانی

در زیر لیستی از مهم‌ترین و پرکاربردترین کلمات در منابع انسانی به همراه معادل انگلیسی و مخفف هر یک آورده شده است و در ادامه اصطلاحات رایج منابع انسانی را به صورت جداگانه توضیح داده ایم.

فارسیانگلیسیمخفف
منابع انسانیHuman ResourcesHR
مدیریت منابع انسانیHuman Resource ManagementHRM
کارمندEmployee
کارگرWorker
کارمند تمام‌وقتFull-time EmployeeFTE
کارمند پاره‌وقتPart-time EmployeePTE
پیمانکارContractor
نیروی موقتTemporary Worker
حقوق و دستمزدsalary
مزایاBenefits
جذب نیروRecruitment
گزینش نیروSelection
آموزشTraining
ارتقاء شغلیPromotion
جابجایی شغلیJob transfer
خاتمه همکاریTermination of cooperation

1.فرهنگ سازمانی (Organizational Culture)

فرهنگ سازمانیOrganizational Cultureمخفف: OC
مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، هنجارها، و فرضیات مشترکی است که رفتار اعضای سازمان را شکل می‌دهد. فرهنگ سازمانی مانند شخصیتی است که سازمان دارد و بر نحوه تعامل کارکنان، تصمیم‌گیری‌ها و موفقیت سازمان تأثیر می‌گذارد.

2.رضایت شغلی (Job Satisfaction)

رضایت شغلیJob Satisfactionمخفف: JS
احساس مثبت یا منفی کارکنان نسبت به شغل خود است. این احساس می‌تواند بر انگیزش، عملکرد و ماندگاری کارکنان تأثیر بگذارد.

3.تعهد سازمانی (Organizational Commitment):

تعهد سازمانیOrganizational Commitmentمخفف: OC
احساس تعلق و وفاداری کارکنان به سازمان است. کارکنان متعهد، تمایل بیشتری به ماندن در سازمان دارند و عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهند.

4.توسعه پایدار منابع انسانی (Sustainable Human Resource Development):

توسعه پایدار منابع انسانیSustainable Human Resource Developmentمخفف: SHRD
فرایندی است که بر توسعه مهارت‌ها و توانایی‌های کارکنان با رویکردی بلندمدت و پایدار تمرکز دارد. هدف آن ایجاد نیروی کاری ماهر، متعهد و قادر به سازگاری با تغییرات است.

5.جذب و استخدام (Recruitment and Hiring):

جذب و استخدامRecruitment and Hiring
فرایند یافتن، جذب و انتخاب بهترین افراد برای پر کردن پست‌های خالی در سازمان است.

6.ارزیابی عملکرد (Performance Appraisal):

ارزیابی عملکردPerformance Appraisalمخفف: PA
فرایندی است که در آن عملکرد کارکنان در برابر اهداف و استانداردهای مشخص شده ارزیابی می‌شود.

7.توسعه سازمانی (Organizational Development):

توسعه سازمانیOrganizational Developmentمخفف: OD
فرایندی است که بر بهبود عملکرد سازمان از طریق تغییر در فرهنگ، ساختار و فرآیندهای آن تمرکز دارد.

8.پاداش و تشویق (Rewards and Incentives):

پاداش و تشویقRewards and Incentives
ابزارهایی هستند که برای انگیزش و پاداش دادن به کارکنان استفاده می‌شوند.

9.بهبود فرهنگ سازمانی (Organizational Culture Enhancement):

بهبود فرهنگ سازمانیOrganizational Culture Enhancement
مجموعه اقداماتی است که برای تقویت و بهبود فرهنگ سازمانی انجام می‌شود.

10.استراتژی جذب و نگه‌داری (Recruitment and Retention Strategy):

استراتژی جذب و نگهداریRecruitment and Retention Strategy
برنامه‌ای جامع برای جذب بهترین افراد و حفظ آن‌ها در سازمان است.

11.تعاملات کارکنان (Employee Engagement)

تعاملات کارمندانEmployee Engagementمخفف: EE
میزان مشارکت و تعهد کارکنان در کار خود و سازمان است. کارکنان متعهد، عملکرد بهتری دارند و کمتر سازمان را ترک می‌کنند.

12.زیرساخت‌های انسانی (Human Infrastructure):

زیر ساخت های انسانیHuman Infrastructure
به مجموعه‌ای از سیستم‌ها، فرآیندها و منابعی اشاره دارد که برای مدیریت نیروی انسانی استفاده می‌شود. این شامل سیستم‌های اطلاعات منابع انسانی، فرآیندهای استخدام، آموزش و توسعه و… می‌شود.

معانی لغات مهم مالی و حسابداری در کسب و کار

فارسیانگلیسی
بدهیDebt
اعتبارCredit
سرمایهCapital
بودجهBudget
سودProfit
زیانLoss
نقدینگیLiquidity
سهامShare
بازار سهامStock Market
بازاریابیMarketing
برندBrand
استراتژیStrategy
تاکنیکTactic
تحلیلAnalysis
پیش‌بینیForecast
رقیبCompetitor
سهم بازارMarket Share

Bootstrapping (خود تامین مالی)

خود تامین مالیBootstrapping
در بوت‌استرپینگ، کارآفرینان از پس‌انداز شخصی، فروش دارایی‌ها یا درآمدهای اولیه کسب‌وکار برای تأمین هزینه‌های اولیه استفاده می‌کنند. این روش معمولاً برای کسب‌وکارهای کوچک و نوپا که به دنبال رقیق‌سازی سهام خود نیستند، مناسب است.

Seed Funding (سرمایه‌گذاری اولیه)

سرمایه‌گذاری اولیهSeed Funding
سرمایه‌گذاری اولیه مبلغی است که در مراحل اولیه توسعه یک کسب‌وکار به آن تزریق می‌شود. این سرمایه معمولاً برای توسعه محصول، جذب مشتریان اولیه و ساخت تیم مدیریت استفاده می‌شود.

تفاوت بین Bootstrapping و Seed Funding:

Bootstrapping: خود تامین مالی از منابع داخلی کسب‌وکار.
Seed Funding: دریافت سرمایه از منابع خارجی (مانند سرمایه‌گذاران فرشته).

Return on Investment (ROI) (بازگشت سرمایه)

بازگشت سرمایهReturn on Investmentمخفف:ROI
ROI معیاری است که برای سنجش بازدهی یک سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. این شاخص نشان می‌دهد که هر واحد پولی که سرمایه‌گذاری می‌شود، چه مقدار سود تولید می‌کند.

Angel Investors (سرمایه‌گذاران فرشته)

سرمایه‌گذاران فرشتهAngel Investors
سرمایه‌گذاران فرشته معمولاً در مراحل اولیه توسعه یک کسب‌وکار سرمایه‌گذاری می‌کنند و ریسک سرمایه‌گذاری آن‌ها بالا است.

معانی لغات مهم مدیریتی در کسب و کار

فارسیاگلیسی
مدیریتManagement
نوآوریInnovation
کارآییEfficiency
اثربخشیEffectiveness
دولتGovernance
خط مشیPolicy
پروژهProject

معانی انواع مدیران با رده بندی آن ها

سطح عالی مدیریتی (C-Suite):

نامتوضیح
مدیر عامل (CEO): Chief Executive Officerبالاترین مقام اجرایی یک سازمان.
رئیس هیئت مدیره (Chairman/Chairwoman): Chairman of the Boardرئیس هیئت مدیره و بالاترین مقام تصمیم‌گیرنده در یک شرکت.
مدیر ارشد مالی (CFO): Chief Financial Officerمسئولیت کلی امور مالی سازمان را بر عهده دارد.
مدیر ارشد عملیاتی (COO): Chief Operating Officerمسئولیت عملیات روزمره سازمان را بر عهده دارد.
مدیر ارشد فناوری (CTO): Chief Technology Officerمسئولیت کلی فناوری و نوآوری سازمان را بر عهده دارد.
مدیر ارشد منابع انسانی (CHRO): Chief Human Resources Officerمسئولیت مدیریت منابع انسانی سازمان را بر عهده دارد.
مدیر ارشد بازاریابی (CMO): Chief Marketing Officerمسئولیت بازاریابی و فروش سازمان را بر عهده دارد.
مدیر فناوری اطلاعات Chief Information Officer :(CIO)با استفاده از فناوری اطلاعات، به سازمان کمک می‌کند تا رقابتی‌تر و کارآمدتر شود.
مدیر تحقیق و توسعه (R&D): Research and Development Managerمسئولیت هدایت تیم تحقیق و توسعه و توسعه محصولات و خدمات جدید یا بهبود محصولات موجود را بر عهده دارد.

سطح میانی مدیریتی (Middle Management):

نامتوضیح
مدیر بخش: Department Managerمسئولیت مدیریت یک بخش خاص در سازمان را بر عهده دارد.
مدیر پروژه: Project Managerمسئولیت برنامه‌ریزی، اجرا و نظارت بر یک پروژه خاص را بر عهده دارد.
مدیر محصول: Product Managerمسئولیت چرخه عمر یک محصول، از ایده تا تولید و فروش، را بر عهده دارد.
مدیر فروش: Sales Managerمسئولیت مدیریت تیم فروش و افزایش فروش سازمان را بر عهده دارد.
مدیر بازاریابی: Marketing Managerمسئولیت اجرای فعالیت‌های بازاریابی سازمان را بر عهده دارد.
مدیر روابط عمومی: Public Relations Managerوظیفه دارد تا نام برند شرکت‌ها را در بین مشتریان فعلی و جدید معتبر سازد.

سطح پایین مدیریتی:

نامتوضیح
First-line managementاین اصطلاح به مدیرانی اشاره دارد که مستقیماً با کارمندان عملیاتی در ارتباط هستند و مسئولیت نظارت بر کار روزانه آن‌ها را بر عهده دارند.
سرپرست تیم: Team Leaderمسئولیت هدایت و هماهنگی یک تیم کوچک را بر عهده دارد.
سرپرست شیفت: Shift Supervisorمسئولیت نظارت بر کارکنان در یک شیفت کاری خاص را بر عهده دارد.
سرپرست کال سنتر: Call Center Supervisorبر عملکرد روزانه تیم مرکز تماس نظارت دارد و مسئولیت آموزش و هدایت آن‌ها را بر عهده دارد.

سایر عناوین مدیریتی:

نامتوضیح
مدیر اجرایی: Executiveعنوان کلی برای افرادی که در سطوح بالای مدیریتی فعالیت می‌کنند.
مدیر عامل اجرایی: Executive Directorمسئولیت اجرایی یک سازمان غیرانتفاعی را بر عهده دارد.
مدیر منطقه‌ای: Regional Managerمسئولیت مدیریت عملیات سازمان در یک منطقه خاص را بر عهده دارد.
مدیر حساب: Account Managerمسئولیت مدیریت روابط با مشتریان خاص را بر عهده دارد.

برخی دیگر از مخفف‌های رایج:

  • VP: Vice President (نایب رئیس)
  • GM: General Manager (مدیر کل)
  • DM: Department Manager (مدیر بخش)
  • PM: Project Manager (مدیر پروژه)
  • HR: Human Resources (منابع انسانی)

معانی کلمات مهم تجارت بین المللی

فارسیانگلیسی
صادراتExport
وارداتImport
تعرفهTariff
نرخ ارزExchange Rate
Global Marketبازار جهانی

اصطلاحات رایج کسب و کارهای اینترنتی

کسب‌وکارهای اینترنتی دنیایی از اصطلاحات خاص خود را دارند. در زیر، برخی از مهم‌ترین و پرکاربردترین آن‌ها را به همراه معادل انگلیسی، مخفف (در صورت وجود) و توضیح مختصر آورده شده است. برای درک بیششتر اصطلاحات رایج کسب و کار اینترنتی را در دسته های وبسایت و محتوا، بازاریابی دیجیتال، تجارت الکترونیکی و توسعه وب تفکیک کرده ایم.

اصطلاحات مرتبط با وبسایت و محتوا

نامتوضیح
وبسایت (Website)مکانی در اینترنت که اطلاعات و خدمات در آن ارائه می‌شود.
صفحه وب (Webpage)هر یک از صفحات تشکیل‌دهنده یک وبسایت.
دامنه (Domain)آدرس اینترنتی یک وبسایت (مثلاً example.com).
هاستینگ (Hosting)فضایی در سرور که فایل‌های وبسایت در آن ذخیره می‌شود.
محتوا (Content)هر نوع اطلاعاتی که در یک وبسایت منتشر می‌شود (متن، تصویر، ویدئو، صدا).
SEO (Search Engine Optimization)بهینه‌سازی وبسایت برای موتورهای جستجو مانند گوگل.
کلمات کلیدی (Keywords)کلماتی که کاربران برای جستجوی اطلاعات در موتورهای جستجو استفاده می‌کنند.
بلاگ (Blog)وبسایتی که به صورت مرتب به‌روزرسانی می‌شود و معمولاً شامل مقالات و نوشته‌های شخصی است.
CMS (Content Management System)نرم‌افزاری برای مدیریت و انتشار محتوا در وبسایت.
UX (User Experience)تجربه کاربری، یعنی احساس و تجربه‌ای که کاربر هنگام استفاده از یک وبسایت یا اپلیکیشن دارد.
UI (User Interface)رابط کاربری، یعنی بخش‌هایی از یک وبسایت که کاربر با آن تعامل مستقیم دارد.

اصطلاحات مرتبط با بازاریابی دیجیتال

نامتوضیح
دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing)بازاریابی محصولات یا خدمات به صورت آنلاین
SEM (Search Engine Marketing)بازاریابی در موتورهای جستجو (مانند گوگل ادز).
PPC (Pay-Per-Click)پرداخت به ازای هر کلیک، مدلی در تبلیغات آنلاین که در آن تبلیغ‌کننده به ازای هر کلیک روی تبلیغ هزینه پرداخت می‌کند.
سئو SEO (Search engine optimization)بهینه‌سازی موتورهای جستجو.
سوشال مدیا مارکتینگ (Social Media Marketing)بازاریابی از طریق شبکه‌های اجتماعی.
اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing)استفاده از افراد تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی برای تبلیغ محصولات یا خدمات.
ایمیل مارکتینگ (Email Marketing)بازاریابی از طریق ارسال ایمیل به مخاطبان.
بازاریابی محتوا (Content Marketing)ایجاد و انتشار محتوای ارزشمند برای جذب و حفظ مشتریان.
آنالیز وب (Web Analytics)جمع‌آوری و تحلیل داده‌های مربوط به وبسایت برای بهبود عملکرد آن.
تقویم محتوایی (Content Calendar)این عبارت به طور دقیق بیان می‌کند که شما یک برنامه‌ریزی منظم و زمان‌بندی شده برای تولید و انتشار محتوا دارید.

اصطلاحات مرتبط با تجارت الکترونیک

نامتوضیح
تجارت الکترونیک (E-commerce)خرید و فروش کالاها و خدمات به صورت آنلاین.
فروشگاه آنلاین (Online Store)وبسایتی که برای فروش محصولات طراحی شده است.
پرداخت آنلاین (Online Payment)پرداخت هزینه کالاها یا خدمات به صورت آنلاین.
سبد خرید (Shopping Cart)بخشی از یک فروشگاه آنلاین که مشتریان کالاهای مورد نظر خود را در آن قرار می‌دهند.
چک‌اوت (Checkout)فرایند تکمیل خرید و پرداخت در یک فروشگاه آنلاین.

اصطلاحات مرتبط با توسعه وب

نامتوضیح
فرانت اند (Front-end)بخش قابل مشاهده یک وبسایت که با آن تعامل دارد.
بک‌اند (Back-end)بخش نامرئی یک وبسایت که منطق و عملکرد آن را کنترل می‌کند.
کد نویسی (Coding)فرایند نوشتن کد برای ایجاد وبسایت‌ها و اپلیکیشن‌ها.
زبان برنامه‌نویسی (Programming Language)زبانی که برای نوشتن کد استفاده می‌شود (مثلاً HTML، CSS، JavaScript، Python).
فریمورک (Framework)مجموعه ابزارها و کتابخانه‌هایی که برای توسعه سریع‌تر وبسایت‌ها استفاده می‌شوند.
API (Application Programming Interface)رابط برنامه‌نویسی کاربردی، مجموعه‌ای از روال‌ها و پروتکل‌ها که به دو یا چند نرم‌افزار اجازه می‌دهد تا با هم ارتباط برقرار کنند.