آشنایی با اصطلاحات رایج در بازاریابی، به شما کمک میکند تا مفاهیم را بهتر درک کنید و در برقراری ارتباط با متخصصان بازاریابی و برنامهریزی استراتژیهای خود نیز موفقتر باشید. به همین منظور، در این مقاله از آکادمی کسب و کار پاکراه، به بررسی اصطلاحات این حوزه میپردازیم و یک واژه نامه جامع را به شما ارائه خواهیم داد.
شما عزیزان میتوانید تمام سوالات خود در مورد بازاریابی را در بخش پرسش و پاسخ سایت یا کامنتهای همین صفحه مطرح کنید تا کارشناسان ما به شما پاسخ دهند!
مهمترین اصطلاحات بازاریابی
اجازه دهید لیست خود را با لغات کلیدی بازاریابی که معمولا به گوشتان میخورند، آغاز کنیم.
1. بازار هدف (Target Market)
گروه خاصی از مصرف کنندگان که یک محصول یا خدمت برای آنها طراحی شده است.
2. مخاطب هدف (Target Audience)
گروه خاصی از افراد با ویژگیهای مشابه که محصولات یا خدمات برای آنها طراحی شده است. شناخت درست مخاطب، پایه تمام فعالیتهای بازاریابی است.
3. سرنخ فروش (Lead)
فرد یا کسب و کاری که احتمال تبدیل شدن به مشتری را دارد. مدیریت درست این سرنخها فروش نهایی را افزایش خواهد داد.
4. برندسازی (Branding)
فرآیندی که طی آن، یک برند هویت، تصویر ذهنی و شخصیت خاص خود را میسازد.
5. نرخ تبدیل (Conversion Rate)
درصدی از بازدیدکنندگان که یک اقدام خاص (مثل خرید، عضویت، دانلود) را انجام میدهند.
فرمول محاسبه نرخ تبدیل به صورت زیر است:
(تعداد اقدامات انجامشده ÷ تعداد کل بازدیدکنندگان) × ۱۰۰
6. دعوت به اقدام CTA (Call to Action)
جمله یا دکمهای که از مخاطب میخواهد کاری انجام دهد (مثل ثبت نام کردن، خرید کردن، کامنت گذاشتن و…)
CTA باید واضح، قابل کلیک و مرتبط با نیاز مخاطب باشد.
7. بازاریابی محتوایی (Content Marketing)
ایجاد و انتشار محتوای مفید برای جذب و حفظ مشتری. محتوای خوب، بدون اینکه مستقیم چیزی بفروشد، باعث جذب اعتماد مشتریان و در نتیجه، فروش بیشتر خواهد شد.
8. شاخص کلیدی عملکرد KPI (Key Performance Indicator)
معیارهایی برای سنجش موفقیت یک فعالیت بازاریابی. KPI باید قابل اندازهگیری و مرتبط با هدف باشد.
9. بهینهسازی برای موتور جستجو SEO (Search Engine Optimization)
مجموعهای از تکنیکها برای بهتر دیده شدن در نتایج گوگل.
10. شخصیت خریدار (Buyer Persona)
تصویر ذهنی و نمایشی از مشتری ایده آل شما، بر اساس دادهها و تحقیقات که شامل اطلاعات دموگرافیک، روانشناختی، اهداف و چالشهای آنهاست.
سایر اصطلاحات حوزه بازاریابی: واژه نامه کامل
بازاریابی شامل دهها کلمات رادیگر است که درک آنها به شما دید جامعتری میدهد. در ادامه، این کلمات رایج در بازاریابی را در دستهبندیهای مختلف ارائه کردهایم:
اصطلاحات کلی بازاریابی
اصطلاح | توضیحات کوتاه |
سفر مشتری (Customer Journey) | تمام مراحل و نقاط تماسی که یک مشتری از آگاهی اولیه تا خرید و پس از آن با یک برند تجربه میکند. |
موقعیت یابی (Positioning) | نحوه قرار گرفتن یک محصول یا برند در ذهن مشتریان نسبت به رقبا |
آمیخته بازاریابی (Marketing Mix) | مجموعهای از ابزارهای بازاریابی (محصول، قیمت، مکان، ترویج) که برای رسیدن به اهداف استفاده میشود. |
تحقیقات بازار (Market Research) | جمع آوری و تحلیل اطلاعات درباره مشتریان، رقبا و بازار |
پرورش سرنخ (Lead Nurturing) | فرایندی برای ایجاد و حفظ ارتباط با سرنخها، تا زمانی که آماده خرید شوند. |
مزیت رقابتی (Competitive Advantage) | ویژگی یا قابلیتی که یک شرکت را از رقبای خود برتر میکند. |
شناسایی برند (Brand Recognition) | توانایی مصرف کنندگان در تشخیص یک برند از بین رقبا |
وفاداری مشتری (Customer Loyalty) | تمایل مشتریان به تکرار خرید از یک برند خاص و ترجیح دادن این برند به رقبا |
سهم بازار (Market Share) | درصدی از کل فروش یک محصول یا خدمات در یک بازار خاص که توسط یک شرکت خاص به دست آمده است. |
بخشبندی بازار (Market Segmentation) | تقسیم بازار به گروههای کوچکتر و متمایز از مصرف کنندگان با نیازها، ویژگیها یا رفتارهای مشابه |
مدیریت ارتباط با مشتری (Customer Relationship Management – CRM) | سیستمی برای مدیریت و تحلیل تعاملات مشتری در طول چرخه عمر مشتری، با هدف بهبود روابط تجاری |
بازاریابی ویروسی (Viral Marketing) | روشی که در آن اطلاعات درباره یک محصول یا خدمات به سرعت از فردی به فرد دیگر گسترش مییابد. |
آگاهی از برند (Brand Awareness) | میزان آشنایی و شناخت مشتریان نسبت به یک برند. |
ارزش ویژه برند (Brand Equity) | ارزش اضافی که به یک محصول یا خدمات به دلیل برند آن اضافه میشود. |
کانال توزیع (Distribution Channel) | مسیری که یک محصول یا خدمت از تولید کننده به مصرف کننده نهایی طی میکند. |
بازاریابی حسی (Sensory Marketing) | بازاریابی که با استفاده از حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لامسه) بر تجربه مشتری تاثیر میگذارد. |
بازاریابی چریکی (Guerrilla Marketing) | استراتژی بازاریابی غیرمتعارف و کمهزینه که نتایج حداکثری را هدف قرار میدهد. |
برون سپاری بازاریابی (Outsourced Marketing) | واگذاری فعالیتهای بازاریابی به یک شرکت یا فرد خارج از سازمان |
بازاریابی B2B (Business-to-Business Marketing) | بازاریابی محصولات یا خدمات برای سایر کسب و کارها |
بازاریابی B2C (Business-to-Consumer Marketing) | بازاریابی محصولات یا خدمات برای مصرف کنندگان نهایی |
بازاریابی دیجیتال
اصطلاح | توضیحات کوتاه |
بازاریابی شبکههای اجتماعی (Social Media Marketing) | استفاده از پلتفرمهای اجتماعی برای ترویج محصولات یا خدمات |
بازاریابی ایمیلی (Email Marketing) | ارسال ایمیل به لیست مشترکین برای ترویج، اطلاعرسانی یا ایجاد ارتباط |
بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) | جذب مشتریان با ایجاد محتوای ارزشمند و تجربیات شخصیسازی شده |
تبلیغات همسان (Native Advertising) | تبلیغاتی که به گونهای طراحی شدهاند که با ظاهر و عملکرد پلتفرم میزبان مطابقت دارند. |
ریتارگتینگ (Retargeting/Remarketing) | نمایش تبلیغات به کاربرانی که قبلا با سایت یا محتوای شما در تعامل بودهاند. |
هزینه به ازای کلیک (Cost Per Click – CPC) | مبلغی که برای هر کلیک روی یک تبلیغ پرداخت میشود. |
هزینه به ازای سرنخ (Cost Per Lead – CPL) | مبلغی که برای به دست آوردن هر سرنخ پرداخت میشود. |
بازدید صفحه (Page View) | تعداد دفعاتی که یک صفحه وب مشاهده شده است. |
نرخ پرش (Bounce Rate) | درصدی از بازدیدکنندگان که فقط یک صفحه از وب سایت را مشاهده کرده و بدون تعامل آن را ترک میکنند. |
بهینهسازی نرخ تبدیل (Conversion Rate Optimization – CRO) | فرایند بهبود وب سایت یا برنامه برای افزایش نرخ تبدیل بازدیدکنندگان |
مدیریت ارتباط با مشتری دیجیتال (Digital Customer Relationship Management – DCRM) | استفاده از ابزارهای دیجیتال برای مدیریت و بهبود روابط با مشتریان |
بازاریابی موتورهای جستجو (Search Engine Marketing – SEM) | شامل SEO و تبلیغات پولی (PPC) برای افزایش دیده شدن در نتایج موتورهای جستجو |
پرداخت به ازای کلیک (Pay Per Click – PPC) | مدلی از تبلیغات آنلاین که در آن تبلیغ کننده برای هر کلیک روی آگهی خود پول پرداخت میکند. |
کلمات کلیدی (Keywords) | عباراتی که کاربران در موتورهای جستجو وارد میکنند و محتوای شما بر اساس آنها رتبهبندی میشود. |
محتوای تولید شده توسط کاربر (User Generated Content – UGC) | هر نوع محتوایی (تصاویر، ویدئوها، نظرات) که توسط کاربران محصول یا خدمات ایجاد شده است. |
نشانه گذاری (Tagging) | افزودن برچسبها یا کلمات کلیدی به محتوا برای طبقهبندی و قابلیت جستجو |
نرخ کلیک (Click-Through Rate – CTR) | درصدی از کاربران که تبلیغ یا لینک شما را مشاهده کرده و روی آن کلیک کردهاند. |
اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing) | همکاری با افراد تاثیرگذار در شبکههای اجتماعی برای ترویج محصولات یا خدمات |
وبینار (Webinar) | سمینار یا ارائهای که به صورت آنلاین برگزار میشود. |
لید مگنت (Lead Magnet) | یک محتوای رایگان و ارزشمند (مانند کتاب الکترونیکی یا چک لیست) که در ازای اطلاعات تماس کاربران ارائه میشود. |
لندینگ پیج (Landing Page) | صفحهای مستقل که به طور خاص برای یک کمپین بازاریابی یا تبلیغاتی طراحی شده و هدف آن جمع آوری سرنخ است. |
وب آنالیتیکس (Web Analytics) | اندازه گیری، جمع آوری، تحلیل و گزارش دادههای وب برای درک و بهینهسازی استفاده از وب سایت |
اصطلاحات فروش و مشتری
اصطلاح | توضیحات کوتاه |
قیف فروش (Sales Funnel) | مسیر گام به گام مشتری از آگاهی اولیه تا خرید نهایی |
فرصت فروش (Sales Opportunity) | یک سرنخ واجد شرایط که پتانسیل تبدیل شدن به مشتری را دارد. |
خدمات مشتری (Customer Service) | پشتیبانی ارائه شده به مشتریان قبل، حین و پس از خرید |
رضایت مشتری (Customer Satisfaction) | میزانی که محصولات یا خدمات یک شرکت انتظارات مشتری را برآورده میکنند. |
مشتری یابی (Prospecting) | فرایند یافتن مشتریان بالقوه |
آپ سلینگ (Upselling) | ترغیب مشتری به خرید یک نسخه گرانتر یا پیشرفته تر از محصول |
کراس سلینگ (Cross-selling) | ترغیب مشتری به خرید محصولات مکمل یا مرتبط با محصول اصلی |
ارزش طول عمر مشتری (Customer Lifetime Value – CLV) | کل درآمدی که انتظار میرود یک مشتری در طول رابطه خود با شرکت تولید کند. |
سرنخ واجد شرایط بازاریابی (Marketing Qualified Lead – MQL) | سرنخی که بر اساس معیارهای بازاریابی، احتمال بیشتری برای تبدیل شدن به مشتری دارد. |
سرنخ واجد شرایط فروش (Sales Qualified Lead – SQL) | سرنخی که بر اساس معیارهای فروش، آماده ورود به چرخه فروش است. |
نیازهای مشتری (Customer Needs) | خواستهها و مشکلاتی که محصول یا خدمات شما میتواند آنها را برطرف کند. |
فروش اضافی یا افزودنی (Add-on Sale) | فروش محصول یا خدماتی اضافی که به محصول اصلی ارزش اضافه میکند. |
بازگشت سرمایه بازاریابی (Marketing ROI – Return on Investment) | معیاری برای سنجش سودآوری کمپینهای بازاریابی که نشان میدهد به ازای هر واحد سرمایه گذاری چقدر سود به دست آمده است. |
ارزش پیشنهادی منحصر به فرد (Unique Value Proposition – UVP) | آنچه یک محصول یا خدمت را از رقبا متمایز میکند و دلیلی قانع کننده برای انتخاب آن توسط مشتری ارائه میدهد. |
اهمیت آشنایی با اصطلاحات بازاریابی
آشنایی با واژگان رایج بازاریابی مزایای متعددی دارد که از آن جمله، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- به شما کمک میکند تا استراتژیها و تاکتیکهای بازاریابی را بهتر و عمیق تر درک کنید و از اثربخشی آنها مطلع شوید.
- امکان برقراری ارتباط روشن و دقیقتر با متخصصان بازاریابی و تیمهای داخلی را فراهم میکند.
- سرمایه گذاران به کسبوکارهایی که زبان و اصطلاحات صنعت را میشناسند، بیشتر اعتماد میکنند و تمایل بیشتری به سرمایه گذاری دارند.
- با درک دادهها و گزارشهای بازاریابی، میتوانید تصمیمات بهتری برای کسب و کار خود بگیرید.
- در تدوین برنامههای بازاریابی و تعیین اهداف واقع بینانه، نقش کلیدی دارد.
- صنعت بازاریابی به سرعت در حال تغییر است و آگاهی از اصطلاحات جدید به شما کمک میکند همواره به روز بمانید.
برای اجرای کمپین بازاریابی کسب و کار خود از چه کسی مشاوره بگیریم؟
در این مطلب تلاش کردیم یک واژه نامه کامل از کلمات و اصطلاحات رایج در بازاریابی را در اختیارتان قرار دهیم. در صورتی که شما هم اصطلاحی به ذهنتان رسید، برایمان کامنت بگذارید و به ما کمک کنید که واژه نامه کاملتری داشته باشیم.
در پایان، شما عزیزان میتوانید برای طراحی و اجرای کمپینهای بازاریابی خود، از خدمات مشاوره بازاریابی و فروش آکادمی کسب و کار پاکراه کمک بگیرید. کارشناسان ما به خوبی شما را در این زمینه راهنمایی خواهند کرد!
روی دکمه «مشاوره آنلاین» کلیک کنید تا مهندس ایمان پاکراه و تیم آکادمی پاکراه بهصورت آنلاین و کاملاً رایگان راهنماییتان کنند.
مشاوره آنلاین